2777
2789

در راستای مدیریت هزینه ها 

بنده ، یه کتاب داشتم به نام بادبادک باز 

این همسر من جلوش گوشی دست بگیری ناراحت میشه ، منم کتاب را باز کردم و تفننی خوندم، خیلی وقت بود کتاب نخونده بودم 

 بهتون بگم دیشب تا ساعت دو بیدار بودم تا ببینم تهش چی میشه 😀😁 و صفحات آخر ناراحت بودم که داره تموم میشه .

خیلی جالب بود به نظرم همه به ویژه مادرهای پسر دار بخونند.

یه تفریح بدون خرج داشتم.

اعتماد به نفسم بابت خواندن کتاب بیشتر شد 

تازه وقتی شما فیلم می بینی کنارش خوراکی میخوری اما کتاب نمیشه خورد و باعث تناسب اندام میشه .

دیروز رفتم کرم بخرم ، همسرم کارتش را داد ، منم اومدم نگیرم و... ولی به خودم گفتم دختر تو خرج نکنی، خرج ماشین میشه 😅 هووی بنده ماشین هست. تازه ۳۵۰ برای من خیلیه ولی برای ایشون نه ...


لبخند بزن که دنیا به لبخند تو زیبا تره 🌺🥰
سلام عزیز دلم ❤️نه بابا چه پس اندازی ....انواع و اقسام نرم کننده ها ی خارجی انواع ماسک موها ...داخل ...

سلام معصومه جون خوبی عزیزم

میگم یادم گفتید زهرا خانوم خونه کوچکی هم دارن اینهمه وسایل رو کجا جا میدن

فقط یه اتاق دربست میخواد برای اینهمه وسایل😖

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام برهمگی....🤚

اولش بگم که من این سوالمو توتاپیکهای دیگه ی رویاجون پرسیدم ولی کسی جواب نداد...گفتم اینجابپرسم چون مخاطبش زیاده...

مابرای ماه محرم آش نذری داریم ومن اولین بارمه میخوایم برای ۵۰۰تا ظرف یکبارمصرف متوسط آش درست کنیم ....

ممنون میشم بگید چقدرحبوبات چقدرسبزی ودیگرمخلفات روبگیرم....خیلی ضروریه ممنون میشم جواب بدیدچون کم کم باید وسایلاروبخرم...

اجرتون باامام حسین.. 

من جای شما بودم به خریدار خونه پیام میدادم که نظرمون عوض شده و خونه رو ارزون گذاشتیم،قیمتش ۱۵۰تومن ا ...

اینجا هربنگاه ی قیمت میده اونا یه بنگاه اوردن ک ۱۴۰۰قیمت داد بنگاه ما ۱۸۰۰ قیمت داد و در نهایت به ۱۷۰۰راضی شدیم واقعا خونم مشکل خاصی نداره جز اینکه اپارتمانی هست و گهگاهی سرو صدا اذیت میکنه اونم الان خیییلی کم شده چون بچه های همسایه بالایی نوجوان شدن دیگه. من خودم چند جا رفتم خونه دیدم ولی اصلا تو سرمال نزدم ک قیمتشو بیارم پایین رفتارشونو دیشب پسند نکردم ولی چون اون ویلاییه هم ب دلم بود و مدتهاست دنبال بودم این منطقه ویلایی بفروشن اینم از طریق سوپر مارکت محل ک بهش سپرده بودم مطلع شدم واسه همین نمیدونم چیکار کنم اوضاع پیچیده شده.  

اما گفتم فعلا یک هفته صبر کنم ک مطمین شم ویلایی رو میتونم بگیرم بعد ب این فرد بفروشم اگر واقعا خریدار باشه تازه زیر قیمت من میخواد بگیره یک هفته صبر میکنه.. قدر اینجا رو هم میدونه...  

سلام دوستان صبحتون بخیر 

نمیدونم کدوم کاربر بود همسرشون میخواست نصف خونه رو بنامش بزنه   تو صفحات گشتم پیدانکردم 

  بنظرمن بهترین کار اینه که بگی چون نصف خونه رو به اسمم میزنی   منم میخوام نصف مهریه م رو بهت ببخشم 😍تو سندهم قیدبشه که نصف مهریه م رو بهت بخشیدم  حالا یکم عاشقونه تر   بگید امیدوارم بکارتون بیاد.چون اگه مستقیم ب خودش بگید ممکنه پشیمون بشه  یا به دفترداربگید  همسرتدن متوجه بشه یکم بدمیشه واست عزیزم

از دوستان هم تشکر میکنم که طلاسی رو معرفی کردن خداشاهده من اگه زودتر این برنامه رو داشتم کولاک میکردم😁 تصمیم گرفتم هروخت دلم گرفت خریدکنم ازش 

اول بار۱۰۰تومن خریدم  روزبعدش هم داروهای نینی رو گرفتم شد۳۳۰که پول نقد خودم رو دادم  از همراه بانکم ۳۸۰خرید کردم بازم (۵۰تومن حق زحمتم بود 😂خواهرزادم بهم میگه یزیدی یزید)


هر چیزی که به قیمت از دست دادنِ "آرامشت"تموم بشه ،زیادی گرونه   رهاش کن 
در راستای مدیریت هزینه ها بنده ، یه کتاب داشتم به نام بادبادک باز این همسر من جلوش گوشی دست بگیری نا ...

این کتاب رو خوندم ، حتما کتاب هزار خورشید تابان از همون نویسنده رو بخون شخصیت اصلیش خانوم هست به نظرم قشنگتر از بادبادک باز هم بود .

از هر فرصتی که همسرت کارت یا پول میده حتما استفاده کن اصلا دلیلی نداره نه بگی😁

من یادمه اوایل عقد اصن روم نمیشد، یه بار رفته بودیم بیرون ، من رفتم سرویس بهداشتی بین راهی پول میخواستن روم نمیشد بگیرم😅 ولی الان دیگه همش میگم پول وده😁

من خیلی بهتر پول پس انداز می کنم ،به نفع همسرم هم هست🙃

 before i die i want to be happy and make others happy
پوران دخت جان ، خیلی دوستتون دارم.لطفا از تجربیات تون ما را بی نصیب نکنید .نگاهتون به دنیا را ستایش ...


سما ❤️

ممنونم از مهر قلب شما ❤️

چشم، اطاعت امر، همین آن، مینویسم.


امسال بهار رفته بودیم، زیارت 🤭🥰سیاحت 😊


بهار را باید گشت، باید رفت، بهار دل میبرد.

از آفتاب مهتابش بگویم، از باران های بهاری اش بگویم، از رنگ سبز کم رنگ جوانه ها و سبزه هایش بگویم،


از لاله های فروردینش بگویم، از اردیبهشت مثل بهش اش بگویم، از بابونه های خرداد ماهش بگویم، که وقتی تاج گل میکنیم روی سرمان، از کدام دل بردن هایش بگویم؟ که گفتنی نیست، فقط باید رفت و گشت و دید.


مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ ❤️

با همه ی قلبم آرزو میکنم که عمرتان ۱۰۰ بهار باشکوه ببیند.


اندر احوالات اقتصادی سه ماهه ی بهاری من، 

برای مسکن ملی همچنان پول واریز میکنیم، و خداوند روزی رسان، برای هممون میسازه، که وقتی خدا بسازه،  خوبه ❤️

و همچنان منتظر ماشین ثبت نامی، که بهمن ماه تکمیل وجه کردیم و قرار بود بعد از سی روز کاری، تحویل بدهند، که الان چهارمین ماه از چشم انتظاری ما می‌رود و هنوز ماشین نیامده،

انشالله زودتر چشممان به جمال جناب چهارچرخ روشن میشود 🥰🙏🥰


اردیبهشت ماه برای دست بوسی مادر رفتم، 

مادرم کمی از من دور است، معمولا دوماه یکبار به دیدارش و برای دست بوسی و پابوسی اش میروم، قربان روی زیبای مادر بشوم ❤️


امروز نوبه ی خرید آخر فصل بود، یه رسمی من دارم، یعنی روال پایان هر فصل منه، اینکه در هر فصل، 

پانزده روز پایانی اش، سه تا کار انجام میدم، 

۵ روز اول خانه تکانی فصلی، تمام قسمت های خانه را پاکسازی، رفت و روب، و نظافت میکنم، و چون در سال چهار بار میشود، به همین خاطر اسفند ماه، خانه تکانی من سبک میشود، و از حال و احوال زیبای اسفند بیشتر بهره میبرم،

دلم هوای نیمه ی دوم اسفند کرده، شلوغی و جنب و جوش مردم، شکوفه های زیبای یاس روی درختچه ها، حال خوب گل هایم، که پاگیاه های کوچک میزنن، و این چند سالی که اسفند ماه متبرک شده با روزهای مبارک شعبان و رمضان و اون مغناطیس بالای حال و احوال سحری و افطار، عید و عیدی 🤭 

و من که دختر فروردینم و مشتاق تر از هرکسی برای تحویل سال و روز با شکوه تولدم 🥰


خلاصه بعداز اینکه خانه تمیز شد، و برق افتاد که معمولا هر روز فقط یک قسمت و یک اتاق را تماما تمیز میکنم، اسپندی دود میکنم و درب آنجا بسته میشود، و فردایش میروم سراغ قسمت بعدی، همه ی خانه را به هم نمیریزم که اهل خانه کلافه نشوند 🤭


۵ روز بعدی را خرید های تره باری و تهیه دو نوع مربای هرفصل، که الان توت فرنگی و آلبالو درست کردم، شهدشان هم برای شربت در بطری داخل یخچال گذاشتم، مقداری هم سبزی برای آش دوغ، و کوکو سبزی  مرغ ترش، خریدم و آماده کردم و بسته بندی کردم و یه بخشی از ذخایر فریزری در این فصل رو تهیه و آماده و بسته بندی کردم،

مقداری پونه و نعنا و ریحون و آویشن خشک کردم.

یک روز هم برای تهیه مقداری خیارشور و یک نوع ترشی گذاشتم،

یک روز هم خرید اقلام فروشگاهی و خشکبار، حبوبات، ماکارونی، رشته، روغن و شوینده ها برای سه ماه را تهیه میکنم.



سما ❤️ممنونم از مهر قلب شما ❤️چشم، اطاعت امر، همین آن، مینویسم.امسال بهار رفته بودیم، زیارت 🤭🥰سیاح ...



۵ روز پایانی هم به عنوان زنگ تفریح و زمان استراحت، طرح تشویقی خرید دارم، همانکه استخوان های مرده را زنده میکند، 🤭🥰

هر روز برای یک نوع خرید، اعم از پوشاک، طلا، کتاب، لوازم منزل، آرایشی و ...

دیگه با توجه به بودجه ای که در سه ماه جمع شده و برای هرقسمت اختصاص دادم، گاهی برای سه ماه، دومیلیون برای لباس اندوخته ام، که فقط با همان دو میلیون خرید میکنم، گاهی چهار میلیون اندوخته ی سه ماهه ی لباس شده، و با همان مبلغ خرید میکنم، و برای خریدهای دیگر هم از اندوخته ی سه ماهه اش برمیدارم و میخرم،


در واقع بعد از اتمام کارها، یک روز میروم بازار بزرگ تهران، و آنچه در این سه ماه لیست کرده بودم، میخرم.

یک روز به شوش میروم و اگر ظرفی یا وسیله ای در لیست من بود میخرم، 

یک روز هم برای خرید طلا میروم، 

که معمولا اندوخته ی یک فصل برای دخترم میشود، و اندوخته ی فصل بعدی برای من 🥰


یک روز هم به باغ کتاب، برای خرید کتاب و نیز کتابخوانی میرویم، و تقریبا یک صبح تا بعدازظهر آنجاییم، من و همسرم بسیار به کتاب خواندن اهمیت میدهیم و به فرهنگ کتابخوانی پایبند مانده ایم.


و یک روز هم برای نیکوکاری ست، نذری آماده میکنم و برای بچه های کار یا کارگران یا در بیمارستان ها برای همراهان بیمارانی که عموما از شهرستان ها  و شهرهای دیگر آمده اند، یا در خیابان به زنان و مردان فرتوت که حال خوبی ندارند، نذری آماده شده را میبریم و پخش میکنیم،


( گاهی الویه با نان، گاهی لقمه نان و پنیر و سبزی و انگور یا خیار، گاهی پلو عدس و کشمش، گاهی کیک یزدی و شربت خونگی، برای تمام جشن ها و میلاد ائمه، اعیاد غدیر، قربان، نیمه شعبان، و ... هم یه بسته شکلات میخرم و به دست دخترم میدم و میریم بیرون و بین مردم پخش میکنیم و کامشون رو شیرین میکنیم، هم به دخترم میگم این رسم همیشگی ات باشد که در جشن های ملی و دینی کام مردم رو شیرین کنی با لبخند و شکلات و مهربانی.


گاهی اون روز نیکوکاری، برای بچه های بهزیستی ای که با آن در ارتباط هستم، یا غذای گرم آماده میکنم و میبریم و یا مایحتاجی که از مسئول بهزیستی پرسیدم تهیه میکنم و برای بچه ها میبریم ❤️


در پایان هرفصل ( هرسه ماه یکبار ) این پانزده روز، همیشه از قشنگ ترین پایان فصل های زندگی من هست،

۵ روز پایانی هم به عنوان زنگ تفریح و زمان استراحت، طرح تشویقی خرید دارم، همانکه استخوان های مرده را ...

بهشت زندگی کردن با همسرانی مثل شماست👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻

ب امید رسیدن ب هدفم.  
۵ روز پایانی هم به عنوان زنگ تفریح و زمان استراحت، طرح تشویقی خرید دارم، همانکه استخوان های مرده را ...


فصل را که در سی یکمین روز از آخرین ماهش به خوبی بدرقه کردم و رفت، حتما در اولین هفته ی شروع فصل جدید میهمانی میدهم، عموما میهمانی های من دعوتی هست، یعنی دعوت میکنم و دعوت میشوم، و بیشتر از چهارنفر هم نمیتونم پذیرایی کنم 🤦‍♀️🤭🥰


البته که در این زمانه اکثرا خانواده ها کوچک شده اند، اغلب، دو نفره و سه نفره شده اند.

بانوهای کدبانویی که سفره های بزرگ پهن میکنید برای میهمانی هایتان و نفرات زیاد پذیرایی میکنید، واقعا قابل تحسین هستید 🥰


هفته ی گذشته هم، در روز نوبه ی خرید طلا، این فصل نوبت دخترم بود، برایش گوشواره ای خریدم،

گوشواره ای که تا الان به گوش، آویز داشت، در ۹ ماهگی اش خریده بودیم برایش، و تا الان که ۵ ساله شده همیشه در گوشش آویز بود 🥰 تصمیم گرفتم آن را یادگاری برایش نگه دارم، و گوشواره ای بزرگ‌تر برایش خریدم.

و چون تولدش در بهار است، و همانند خودم دختر بهار است، 

من و دخترم شروع و پایان بهار هستیم ❤️

یک آویز طلا، ترکیبی از طلا و مروارید، که مروارید سنگ موافق ماه تولدش هست، برای تولدش خریدیم. زنجیرش را قبلا برایش خریده بودم، آویزش را هم خریدیم و تقدیمش کردیم❤️


من گاهی اوقات برای خرید طلا، برای خودم و دخترم،ترکیب طلا با سنگ موافق ماه تولدمون میخرم، که از خاصیت درمانی و انرژیکی سنگ های موافق ماه تولدمون برای حال و احوال روحی و جسمی بهتر استفاده کنیم.


دوستانه جان ❤️ 

خریدهای بهاری تان مبارک، 

تابستان نیکو و خوش حال و احوالی داشته باشید، به شادی و تندرستی و سربلندی الهی آمین، الهی آمین 🙏❤️🙏


پوراندخت می‌رود و با هوای دل انگیز شهریور برمیگردد 🥰😊🥰❤️


اینجا هربنگاه ی قیمت میده اونا یه بنگاه اوردن ک ۱۴۰۰قیمت داد بنگاه ما ۱۸۰۰ قیمت داد و در نهایت به ۱۷ ...

دوست عزیز روان و سلامتی شما ارزشمندتر از هر چیزیه حتی همون خونه ویلایی

با این حجم از استرسی که متحمل میشید تمرکزتون کم میشه و در تصمیم گیری دچار اشتباه میشید 

شما ۴۰۰ کم دارید پول کمی نیست 

با نظر همسرتون همسو باشید 

عجله نکنید 

حیفه متضرر بشید بابت طلا و سکه زیر قیمت بفروشید

مراقب سلامتی و سرمایتون باشید

من برای خرید خونه ای چهارصد تومن کم دارم الان هم تقریبا دو سوم حقوقم قسط هست... شرایط ریسکیه بدی بر ...

اصلا عجله نکن

اگه قرار باشه جور بشه باارامش جور میشه

بعدشم چرا صد زیر قیمت میدی؟

الان اون خونه ویلایی کقبلا مینواستی بخریش رو اگه بری پای معامله اش ممکنه فروشنده نسبت به قبل حتی گرونش هم کرده باشه 

ضمنا وقتی میگی میترشم قسط وام زوجین رو بدم حق داری

واقعا سنگینه 

قسط رو دیر بدی واست بد میشه

بنظر من باارامش حل کن

اونی ک خریدار خونت شده معرومه خودش اینکارس یعنی میخره و میبروشه ک راحت زده توسرش

میخواد زیر قیمت بخره و بعد سرفرصت با قیمت بالا بفروشع

لطفا من را در تاپیک های اقتصادی تگ کنید  .

خانوم ها من الان ۱۸۲/۵۰۰/۰۰۰ میلیون طلا فروختم 

طلافروش گفت شبا میشه برات تا ساعت ۱۲ یا ۲ میشینه به حسابت 

یه دستنوشته هم داد که این مبلغ و بهم بدهکاره مهر هم زد 

ولی خیلی استرس دارم 

همش میگم یه وقت نزنه چی

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز