چند روز پیش به همسرم گفتم پول جمع
کردم یکم شما بزار روش یه انگشتر دیدم خیلی قشنگه بخرم کادو زایمانم
.گفت نه نمی خواد بخری منم ندارم بدم گفتم آخه خیلی قشنگه
دلم مونده روش گفت صبر کن هرموقع پولت اندازه اش شد
بخربعد گفت پولت چقدره بریم فرش بخریم.فرش هامون خیلی
خراب شده و قصد داریم بخریم گفتم ۳ تومن گفت نه نمیشه
باهاش فرش خرید.دیروز بهش نگفتم که میرم میخرم اصلا راضی
به خرید طلا نیست منم قصد کردم صددرصد مخفی بخرم.ولی
طلا فروشه دوست همسرمه می ترسم بهش بگه.و اینکه الان تو
کارتم ۱۰۰ هزار تومان .یه چیز دیگه من آرایشگاه اصلا نمیرم فقط برای عروسی
های نزدیکمون رفتم مثل خواهر و برادرامون.ولی الان بهش گفتم
میخوام برم آرایشگاه برای زایمانم اصلاح پاکسازی پوست
خوشحال شد چون خیلی دوست داره به خودم برسم.ولی نمی
خوام برم خودم توخونه کارمو راه بندازم چون خودم بلدم اصلاح
و پاکسازی رو و پول آرایشگاه رو ازش بگیرم ...هم اینکه بفهمه من به خودم میرسم.ولی دو سه روز دیگه میگیرم ازش چون تازه برای لباس پول داده .