سلام خدمت دوستای گلم ❤️ عزیزای دلم
ظهر بهاری همگی بخیر و نیکی باشه
یه تایم استراحت کوچلو به خودم دادم 😉
اومدم گزارش دیروز رو بدم
خب اگه یادتون بیاد چالش روزانه 133هزار تومنی رو شروع کردم ...و شکر خدا به خوبی از پسش بر اومدم
پنج شنبه شب بود که از همسرم پرسیدم فردا جمعه رو میری سرکار برات غذا بکشم ؟
گفت نه فردا رو جمعه میکنم حسین ( شریکش ) رفتن عروسی اقوامشون ...شهرستان
شب موقع خواب یه حساب کتاب کردم
گفتم حالا که همسرم خونه است فردا بریم یه جای تفریحی
همیشه عادت دارم بخوام یه کاری بکنم حتما باید بیارم رو کاغذ 😉
کاغذ و خودکار آوردم
گفتم چی بذارم ؟چی نذارم
گفتم یکم برنج بذارم و یه دونه مرغ بگیرم که کبابی کنیم 😊
پاکت پروتین هم که گفتم سه روز پشت سر هم خرجم فقط یه عدد ماکارونی شده بود ..پر بود پاکت 😉
تو باکس پروتین ۳۷۵تومن پول بود
چیزایی که برای فردا میخواستم بگیرم آوردم رو کاغذ
یک عدد مرغ
یک کیلو گوجه
پنج عدد فلفل تلخ
دو عدد لیمو ترش
ریحون
دو عدد چیپس
و تخمه هم که تو خونه داشتم
و یه دونه نوشابه 🌺
یه حساب سرانگشتی کردم دیدم بله دیگه پاکت پروتین قشنگ میرسونه 😉
فردا صبح زود بیدار شدم
زیر سماور رو روشن کردم
پنجره ها رو باز کردم 😊تا از هوای بهاری لذت ببریم 😉
زود تراس رو شستم 😍
تا سماروم جوش بیاد موهامو شونه زدم
دندونامو مسواک زدم
یه آرایش ملیح کردم 😍
بعد چایی رو دم کردم 😉زود تراس رو چیدم
وسایل صبحانه رو آماده کردم
تو فریزر سنگک داشتم گذاشتم فر و بعد
اهالی خانه رو آماده کردم ♥️
صبحانه رو در کنار هم تو تراس خونه میل کردیم 👌
بسی لذت بردیم 😍
یادتون باشه خوشبختی همین جاست 👌همین لحظه ای که داری پستمو میخونی 😍
دنبال خوشبختی نگرد دوستم👌روزاتو پس از دیگری به بطالت نگزرون
از تک تک لحظه هاتون که کنار هم هستین نهایت لذت رو ببرین 😍
روزتون رو با غر زدن و قیافه گرفتن و لج و لجبازی و ...خراب نکنین 👌
یادتون باشه خوشبختی یافتنی نیست خلق کردنی است 👌😍🤩
چند سال دیگه که سنت میشه چهل ...میگی ای دل غافل چه زود گذشت 🙁من آخه چیکار کردم ....کی خوابیدم که خواب ببینم ؟
اون موقع که هی خواهی گفت یاااادش بخیرررر 🥺
پس برای اینکه به گذشته نگاه نکنی و حسرتش رو نخوری
سعی کن در لحظه زندگی کنی ♥️
همه چی درست میشه 👌
پول هم میاد ...ماشین هم میاد ...صاحب خونه هم میشی ...فقط کافی صبور باشی 😉
و قدردان هم باشین ..👌
میگفتم 😊 صبحونه رو که خوردیم 👌
به همسرم گفتم عزیزم برای امروز که برنامه ی خاصی نداری ؟
گفت نه
گفتم پس چه بهتر 👌امروز مارو کجا میبری ؟
گفت هر جا که بگی میبرم 😍
گفتم پس بریم یه جای تفریحی ... طبیعت گردی 😍
گفت باشه
گفتم پس آماده شو ...من تا وسیله ها رو آماده میکنم
لیستمون رو بگیر بیا
گفت .خودمون بریم ؟
گفتم تو میخوای با کی بریم ؟
گفت به خواهرت زنگ بزن ببین میان با اونا بریم
گفتم باشه
به خواهرم که زنگ زدم ♥️گفت باشه منم اتفاقا دو کیلو بال مرغ دارم تو فریزر اونو در میارم
تو هم یه دونه مرغ بگیر
منم تنقلات بگیرم
گفتم باشه
مرغ و برنج و گوجه و لیمو ترش و ریحون باماااا
بال مرغ و نوشابه و تنقلات و تخمه با خواهرم 😍
اینطوری هم زیاد هزینه نکردیم ...هم دست جمعی که رفتیم خوش گذشت بهمون 😍👌
خرج دیروز من
۲۳۰مرغ
۲۵گوجه
۱۵لیمو ترش
۵تومن ریحان
تا غروب هم رفتیم گشتیم خوش گزروندیم ...غروب خسته کوفته برگشتیم خونه 😉
هیچکس نای حرف زدن نداشت
زود چایی دم کردم 😉
و دونه دونه بچه ها رو فرستادم حموم 😉
همسرم هم به وسیله ها کمک کرد آورد بالا
گفتم بمونه بعد استراحت کوتاه میام ...سرو سامون میدم
چایی که خوردیم یکم که خستگی ام در رفت شد ساعت ۸/۱۵
بلند شدم تا اهالی منزل گشنه اشون نشده به شام برسم 😍
تنبلی همانا ....شام از بیرون ...و هزینه برای ناهار فردا برای همسرم 👌
گفتم چی بذارم ؟چی نذارم ؟
دیدم لوبیا پخته شده دارم تو فریزر ✅ در آوردم
خوراک لوبیا گذاشتم ✅جاتون سبز خیلی خوشمزه شده بود ....همون کنسرو لوبیا منظورم
و اینگونه شد که خرج دیروز برای شام هم صفر تومن شد 😉