تو اتاق کار کسی نبود پسره خواستم برم گفت وایسا بعد لیست رو اورد گفت نگاش کن ببینم درسته منم گفتم باشه
تو دل خودم گفتم یا خدا یوقت نیاد نزدیکم
دیدم اومد چسبید کنارم از پشت
منم خیلی تعجب کردم گفتم این پشت من نباز نیس وایسه اونم واسه چند ثانیه نگاه کردن به لیست
زود نگالیست کردم کردم رفتم