2777
2789
منم اصلا خوشم نمیاد از سبزی پاک کردن خب حامد میخره تو یک پستی نوشته بودی که اماده خرد شده و پاک شده ...

آره اکثرا خوششون نمیاد ولی من خیلی دوس دارم😁قرمه ای رو تاحالا خودم درست نکردم همش آماده خریدم ولی خودم تفت دادم وسرخ کردم،کوکویی وآشی و سوپی رو خودم درست میکردم که الان دو سری آماده میخرم.اینجا سبزی خوردن هم آماده وپاک شده دارن نمیخرم هروقت حال داشته باشم به مهدی میگم بخره ولی با کاوه سخته بایدخواب باشه تا پاک کنم.

مثلا آبگوشت حتما باید با سبزی خوردن باشه ولی این سری آبگوشت داشتم سبزی خوردن نخریدم گفتم سرماخوردی بشین سرجات 😁


  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
عی جانم 😍😍😍😍عزیرم چقدر قشنگ توضیح میدی و مینویسی چه مدرسه خوبی داره مدرسه دختر من مثلا غیر انتفا ...

آره مدرسه اش خوبه مخصوصا معلمش😍😍😍😍خوشگل، خوشتیپ،بانمک، مهربون،باسواد،روانشناسی هم خونده واقعا عالیه پسر بودم بهش پیشنهاد میدادم🤣🤣🤣🤣🤣🤣روزای اول سارا انقد خودخوری میکردم تو دلم میگفتم چه کاری کردم فرستادم دولتی عذاب وجدان داشتم بعد که معلم جلسه گذاشت وآشنا شدیم خیالم جمع شد مهم تر اینکه نزدیک خونه هست حتی بهتر شد که نفرستادم اون مدرسه هوشمند اون ور خیابون وبه حرف مهدی گوش دادم...چون نه محیط و نه آدماش مناسب نیستن و ازماهم دور بود هممون اذیت میشدیم‌.


غیرانتفاعی همینه خرج میتراشن معلم کیان اینا میگه اوضاع اقتصادی بد هست ونمیخوام بچه ها تجملاتی بشن مخصوصا اینکه من بچه دارم اذیت نمیشم هی فلان جشن و فلان غذا و این برنامه ها...

صبحونه ی همکاری من درآوردی رو منم راستش نشنیدم ولی از اسمش که معلومه احتمالا باید تو چیدن صبحونه بچه ها همکاری کنن....

مثلا تاپیک میزدن تو سایت هر نشانه ی که یاد میگیرن باید یه خوراکی یا کادو که مثلا اول(ب)داره رو ببرن به ترتیب یکی از بچه ها خب شاید یکی نداشته باشه سخت میشه...

الان تو کلاس کیان اینا هرکی اسمش تکمیل شد اگه دوس داره میتونه چیزی ببره الان آراد و آرمان رو کامل یاد گرفتن و این دوتا اسمم تو کلاسشون بود و کیک و شکلات اوردن.

کیان شکمو میگه اسم من تکمیل شد ‌رولت ببرم🤣🤣🤣🤣🤣 منم گفتم رولت ببری دستشون کثیف میشه میگه نه دوستای من درست وحسابی میخورن🤣🤣🤣🤣 حالا با معلم مشورت میکنم چی ببرم که اذیت نشن.

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



عزیزم تو چه شرایطی سختی قرار گرفتی از یک ور مادرت از یک طرف برادرت هم باید دختری کنی هم خواهری طرف ه ...

سارا همش مامان مقصر هست واقعا بچه هاش اصلا رابطه ی خوبی باهاش ندارن حدااقل رابطه ی داداشم باهاش یه ذره بهتر(ازنظر اینکه داداشم به مامان راحت همه چیو میگه) حتی اونم زد خراب کردو باهم صحبت نمیکنن درست...


هیچی به داداشم گفتم من زنگ نمیزنم مادر دختره بگه خب فلان تایم بیایین من چی بگم!بگم صبر کن مادرمون رو راضی کنیم! بنظرم سبک بازیه... دید پا نمیدن به دختره گفت که به من زنگ زد...

هیچی فعلا به جایی نرسیدن آخرش باهم جون جونی میشن منو میذارن کنار براچی خودمو بندازم وسط.


  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️

بچه ها امروز هوا عالی بود آماده شدم با کاوه رفتم دنبال کیان وسط راه داشتم به مهدی زنگ میزدم یهو دیدم یه ماشین از جلوم رد شد مهدی بود🤣🤣🤣🤣جفتمون رفته بودیم که تو لباس گرمکن ورزشیش ببینیمش🤣🤣🤣🤣 هیچی مهدی رفت ومن کیان وکاوه هم رفتیم سمت بازار برای کاوه کفش بخریم😍 گفتم وقتی کامل راه میره کفش بخرم یه موقع بدرد میخوره یکم راه میاد دستمون دردنمیگیره....خداروشکر دوباره تو کالسکه میمونه واذیت نشدم... رفتیم کیان براش یه کفش ازین بوق بوقیا انتخاب کرد از بازار تا خود خونه کاوه راه اومد😍😍😍😍😍 

یکم بشه دیگه کالسکه رو میفروشم بیین کاوه چه جوری با ما طی میکنه😁

اومدم خونه وکوکوسبزی وبرنج رو پختم یکم خوابیدم سبک شدم. 


  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️

بچه ها امروز هوا عالی بود آماده شدم با کاوه رفتم دنبال کیان وسط راه داشتم به مهدی زنگ میزدم یهو دیدم یه ماشین از جلوم رد شد مهدی بود🤣🤣🤣🤣جفتمون رفته بودیم که تو لباس گرمکن ورزشیش ببینیمش🤣🤣🤣🤣 هیچی مهدی رفت ومن کیان وکاوه هم رفتیم سمت بازار برای کاوه کفش بخریم😍 گفتم وقتی کامل راه میره کفش بخرم یه موقع بدرد میخوره یکم راه میاد دستمون دردنمیگیره....خداروشکر دوباره تو کالسکه میمونه واذیت نشدم... رفتیم کیان براش یه کفش ازین بوق بوقیا انتخاب کرد از بازار تا خود خونه کاوه راه اومد😍😍😍😍😍 

یکم بشه دیگه کالسکه رو میفروشم بیین کاوه چه جوری با ما طی میکنه😁

اومدم خونه وکوکوسبزی وبرنج رو پختم یکم خوابیدم سبک شدم. 


  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز