یکم از حسو حالمو توی امضام نوشتم همینکه بیبیم مثبت شد زنگ زدم شوهرم فقط بلند گریه میکردم باورت نمیشه حتی نفس نداشتم ک ب شوهرم بگم چیشده اونم ترسیده بود هعی میپرسید چیشده
حالش بد شد اینو حس کردم(فک کرده بود من پریود شدم)
هعی میگفت بگو چیشده چنددقیقه گذشت تا من تونستم ی نفس بگیرم بریده بریده گفتم مثبت شده اونم بغض کرده بود فقط میگفت دیدی دیشب گریه کردی گفتم میشه گفتم خدا بزرگه دیدی خدا جواب ماروهم داد دیدی خدا حواسش هست
وای الهی هرکی حالش بده
هرکی مشکلی داره
هرکی حاجتی داره
همین روزا یه خبر بهش برسه ک از خوشحالی گریه کنه
همیشه میگفت گریه از سر خوشحالی ی چیز دیگست باور نمیکردم میگفتم ادمی ک خوشحاله چرا باید گریه کنه ولی اونروز فهمیدم خوشحالی عمیقققق فقط و فقط با گریه تخلیه میشه با اشک شوق ۶