عزیزم منم دقیقا مشکل تو رو داشتم و شوهرم و خانوادش تقریبا مث مال تو بودن ..الان هفت ساله ازدواج کردیم..توی نامزدی دقیقا اتفاقی که برا تو افتاد برا منم افتاد و من غرور خودمو خانوادمو بخاطرش شکستم چون دوسش داشتم ..الان بعد هفت سال با یه بچه دارم طلاق میگیرم ..کسی که اینجوریه تا آخرش همینجوری میمونه ..ببین میتونی کنار بیای یا نه
بگو 👍
به عقلت شک میکنم اگه حتی بهش فکر کنی
توی همین سایت هزاران نفر بهم گفتن تمومش کن ولی من خیلی وابستش شده بودم و میکفتم نههههههه درستش میکنم من میتونم!!!!!!
من رفتم دنبالش اونم انقد طاقچه بالا میزاشت تحقیر میکرد میکفت باید همه فامیلا و خانوادتو بیاری به پای خانوادم ..من احمقم همین کارو کردم ..جالبه هربارم به همشون توهین میکردن و عذرخواهیشونو قبول نمیکردن!!!!!!!! خانوادش هنوزم کوتاه نیومدن ... یه خورده رابطم با شوهرم خوب شد ولی اصل مشکل سرجاش بود و آخرش بعد هفت سال از پا دراومدم
من خیلی برام سخته بخوام دوباره بابامو ببرم به پاش همینجوریش مادرش برگشت گفت دخترتونو به ما انداختین اصلا دلم نمیخواد بابامو ببرم به پاش
اون هیچ تلاشی نمیکنه نه خودش نه خانوادش انگار نه انگار داریم تا طلاق میریم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز