2777
2789

معلم بیشعور من تو راهنمایی دماغم میخارید  داشتم میخاروندم  یهو مثل روانیا اومد منو از ته میز کشید بیرون هولم  داد سمت  در گفت تو کلاس جای این کثافت کاریا نیست برو بیرون دست تودماغت کن بعد بیا ....هر چی گفتم نکردم گوش نداد بعدم پشت در نگه داشت راهم  نمی داد تو احمق میگفت برو دست تودماغت کن.عابرومو برد زنیکه وحشی 


ببار دیگم کلاس سوم بودم توو حیاط آب بازی میکردیم خیس خیس شدیم معاون وحش مون مارو برد تو دفتر هی میزد تو سر صورتمون انقد زد ک مقنعم افتاد از سرم 


معلم دوم دبیرستانمون  یادمه  ب یک شاگرد شلوغ میگفت نری  بیرون خودم میام از دماغ بلندت  میکنم اونم تخس  بود نرفت .اومد از پشت سر انگشتاش کرد تو سوراخ دماغش بلندش کرد با همون حالت  برد طفلک و بیشعور 

کاربری دست سه نفره قسمم خوردیم تاپیکای همو نگاه نکنیم😐😂#کارآگاه بازی موقوف

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2799
نمرت میشد ۱۹ پشت درکلاس باید درس گوش میدادی اونایی ک تک هردفعه خونوادشون باید میومدن وگرنه پشت درم ن ...

چ عقده ی وای 

نمره ۱۹ اخه

کاربری دست سه نفره قسمم خوردیم تاپیکای همو نگاه نکنیم😐😂#کارآگاه بازی موقوف

بچه بودم کلاس چهارم تازه هم بابام فوت شده بود حال روحیم بد بود همکلاسیام  هرجور شده میخاستن منو سرگرم کنن اونا صحبت میکردن دبیر کاریشون نداشت یه نگاه مینداخت و میخندید بهشون ولی تا من فقط جواب همکلاسیمو دادم سرم داد زد جلو همه بهم گفت زهرمار الهی درد بی درمون بگیری منم با دل شکسته قلبم خون‌شد بغضم گرفت منم بچه‌ زرنگ و مودبی بودم ولی این دبیره با من بدجور لج بود بی دلیل خلاصه به یک هفته نکشید دبیره داشت با خط واحد میومد مدرسه چون اهل شهرمون نبود و خوابگاهیی بود که اتوبوسه چب میکنه و دست و پا وگردنش میشکنه دیگه هم نتونست راه بره و نیومد دیگه🥲💔 یادم نمیره حرفشو (الهی درد بی درمون بگیری)

معلم‌های قدیم ک برای بچه های دهه شصت و هفتاد درس می دادن اکثرا عقده ای بودن و دست بزن 

انگار برا کار معدن و بدون نون و غذا و بدون پول میان کار 

با بچه ها رفتار بدی داشتند

کاش برای استخدام 

تست روان بگیرن مطمینا اکثرا رد میشن 

اگر ایران بجز ویرانسرا نیست/من این ویرانسرا را دوست دارم.اگر تاریخ ما افسانه رنگ است/من این افسانه‌ها را دوست دارم.نوای نای ما گر جانگداز است/من این نای و نوا را دوست دارم.اگر آب و هوایش دلنشین نیست/من این آب و هوا را دوست دارم.به شوق خار صحراهای خشکش/من این فرسوده پا را دوست دارم‌من این دلکش زمین را خواهم از جان/ من این روشن سما را دوست دارم.اگر بر من ز ایرانی رود زور/من این زور آزما را دوست دارم.اگر آلوده دامانید، اگر پاک/من، ای مردم، شما را دوست دارم
معلم‌های قدیم ک برای بچه های دهه شصت و هفتاد درس می دادن اکثرا عقده ای بودن و دست بزن  انگار ب ...

دقیقا همشون روانی بودن 

کاربری دست سه نفره قسمم خوردیم تاپیکای همو نگاه نکنیم😐😂#کارآگاه بازی موقوف
نمرت میشد ۱۹ پشت درکلاس باید درس گوش میدادی اونایی ک تک هردفعه خونوادشون باید میومدن وگرنه پشت درم ن ...

حق ناس گردنشونه خدا لعنتشون کنه ک اینقدر بی وجدان بودن 

بعضی معلما هم انگار فرشته البته تعداد معدود،

اگر ایران بجز ویرانسرا نیست/من این ویرانسرا را دوست دارم.اگر تاریخ ما افسانه رنگ است/من این افسانه‌ها را دوست دارم.نوای نای ما گر جانگداز است/من این نای و نوا را دوست دارم.اگر آب و هوایش دلنشین نیست/من این آب و هوا را دوست دارم.به شوق خار صحراهای خشکش/من این فرسوده پا را دوست دارم‌من این دلکش زمین را خواهم از جان/ من این روشن سما را دوست دارم.اگر بر من ز ایرانی رود زور/من این زور آزما را دوست دارم.اگر آلوده دامانید، اگر پاک/من، ای مردم، شما را دوست دارم

تو راهنمایی مدیرمون سگ بود اشغال .ما سلوغ بودیم ۵نفرمونو میفرستادن دفتر ک ایناشلوغ کردن .خدازش نگذره یجوربا دوتا دست با تمام تواناییش میزد تو گوش بچه ها ک سر بچه ها رو هوا فقط چپ و راست میشد .بعد باتمام توان داد میزد .حتی چندبار جلو مادربچه ها چپ و راست میزد تو گوش بچه ها مادراهم جرئت حرف زدن نداشتن.فقط شانس اورد کسی تواین زدنا برای مهرهای گردنش اتفاقی نیفتاد فکرکن با دو دست محکم میزد هرطرف صورت بالای ۵بار .منک عمرا ازش بگذرم .خداهم ازش نگذره 

میشه برای شادی روح مامانم ی صلوات بفرستید؟😢
تو راهنمایی مدیرمون سگ بود اشغال .ما سلوغ بودیم ۵نفرمونو میفرستادن دفتر ک ایناشلوغ کردن .خدازش نگذره ...

وا مادرا چجوری حرف نمیزدن .من دوم ابتدایی بودم یه بار معلمم اشتباهی منو‌به جای کسی دیگه با خط کش زد فرداش مادرم اومد از تو دفتر تا جلو کلاس همه رو خوب شست رفت .

یه بارم دبیرستان ناظم  به خط چشمم گیر داد ه بود کارناممو نمیداد باز مادرم اومد خوب داد بیداد کرد حالشو جا اورد .این ناظمه یه جوری بود خود مدیر و معلما ازش حساب میبردن 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792