منم عین شما یه خواهر دیوونه دارم ، ده سال هر کاری خواست کرد کسی هم چیزی نگفت بعد رفت با یه پسره ازدواج کرد یکساله دعوا کردن الان خونه بابام هست ، چلی برادرم هم تو خونه بابام مجرده و دیگه خواهرم جرات زر زر زیادی نداره ،قبلا برادرم محل کارش تهران بود و جدا زندگی میکرد الان نزدیک شده و تصلا حوصلهه این وحشی بازیا زو نداره کافیه زیادی دور برداره حالش رو اوکی میکنه
اجی من باش حرف نمیزنم ازعمد پول برمیداره از کیفم یا دست بگوشیم میزنه یه سوک میزنه اون سری قفل کمدم خراب کرد ۱ تومن پول نقد برداشت هیچکسم جز خودم خودش خونه نبودیم من رفتم حموم اومدم دیدم پولم نیس لباسم بهم ریختس یا لباسم پاره میکنه تواین ماه ۷ تا شلوار لی ازمن قیچی کرده باالتماس باجانم عمر فاطی نکن پدرمم داد میزنه چیکارش داریهرکاری کرد ولش کن ابروم نبرین واقعا خسنم سرلج بام میندازه
خب مشخصه مشکل روحی و افسردگی داره
حتما با یه روانکاو مشاوره کن براش
اگه بیشتر با شما مشکل داره
خواهشا سربه سرش نذار
سبکش نکن
مادرت بهش گیر میده یه بار هم شده حامی خواهرت باش
یا ازش فاصله بگیر بدون دعوا و قهر و بهش گیر نده و بقیه رو هم درگیر خواهرت نکن
یا یواش یواش با خواهرت دوست شو از در دوستی وارد شو
پول هم تو کیفت نباشه فقط کارت استفاده کن
خواهرم قرص اعصاب مصرف میکنه ، وقتی مجرد بود سه یا چهار نوع قرص مصرف میکرد دو بار هم بیمارستان اعصاب و روان بستری شده برای همین پدر و مادر کاریش ندارن البته یه بار بابام یه چک زد تو گوشش ولی بدتر کرد و وحشی تر شد
به خاک عزیزم قسم حتی خواستگارم رد میکنم اگه خواهرم ببینن دیگه هیچی خواهرم گندمیزنه 💔نمونش خواستگار داشتم جلسه اول رفتبم تواتاق جلسه دوم گفتن برن بیرون خواهرمم بود خواستگارم دستتم گرفت نگو خواهرم عکس بگیر به خانوادم بگه این خرابه فلان💔قلبم درد اومد😣ازخواهرم بابت حرفاش کار امشبش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
