ظهر دخترِ برادرش اومد خونمون یه راست رفت سر چیپس و همشو خورد گفت بازم میخوام رفتم یه چیپس دیگم دادم خورد
الان یکم پیش شوهرم اومده میگه پس چیپس من کو گفتم برادر زادت خپرد عصبی شد گف چرا دادی بخوره؟بعد رفت دنتش رو برداره بخوره اونم دید نصفست گف اینم تو خوردی گفتم اره نصفشو خوردم نصفشم مال تو انداخت رو زمین لهش کرد دنت هم پاشید رو سرامیکا
الانم رفته رو زمین یه ملافه کشیده روش خوابیده
منم شکموام خب نهار نداشتیم چون درس میخونم رفتم اینارو خوردم همسرمم خونه مادرش نهار خورده بود ..😭