ارهه خیلی عجله کردیم الان مادرم کوتا نمیاد اصلا میگه ن اونها برنامه ریزهاشو کردن میگم مامان اگه اونجا بود ما رفتیم تو داد بیداد کردی اونها شکایت میکردن میگه اونم از زرنگیشه
هی میگه یاد باهاش دوست بودی گفتم دختر بذار برم ب رئیسش بگم اخراجش کن میگم مامان مگهدچیکار کرد میگه ن من از اول میدونستم با حقه س خیلی از اون بدش می اومد خیلی