خدایش بعضی دخترا چقد رو خواستگار عیب میزارن

جایی دعوت شه با همسر نره با خونواده بره مشکلش چیه😁 درسته جای همسر رو نمیگیره ولی من ب چشم خودم دیدم دخترایی ک کلا از همسر و ازدواج خوششون نمیاد کلا با مجردی بیشتر حال میکنن. طرز فکر آدما متفاوته

باید یه آدم خیلی خاصی سر راهشون قرار بگیره که بتونن بهش اعتماد بکنن و اون ترس چندین ساله رو بشکنن....خیلی سخته....خیلی

ببین من 39 سالمه. خودم شاغلم تحصیلاتم دکترا. موردی معرفی کردن پسره دیپلم وضعشم خوب بود من حتی حاضر نشدم ببینم طرف را. چون واقعا سطح فکر یک دیپلمه با یکی که تحصیلات دانشگاهی داره زمین تا آسمون فرق داره خواهراش هم هی میگفتن تو اشتباه میکنی و معرف از تعداد طبقه های خونه پسره برای من میگفت. اخرش به معرف گفتم پسر به این سن با این همه کمالات چرا تا 45 سالگی مجرد مونده خیلی رک گفت چون مدرک نداشته و چندتا معلم هم قبول نکردن گفتم خب این اصرار شما برای من چیه

درسته ادم مجرده ناراحته ولی قرار نیست چون ادم سنش بالاست هر کی از راه رسید باهاش بره چون مجردی قطعا از انتخاب اشتباه یا یک زندگی پر تنش خیلی بهتره

تنهایی مشکلی نداره...منظورم اینه که اگه خواهرت با شوهرش میره خونه بابات....تو نمیتونی دوست‌ پسرت رو ببری 

خواستم بگم دوست پسر با شوهر یکی نیست....فقط بحث نیاز عاطفی یا حتی جنسی نیست....ازدواج یه جور جایگاه اجتماعی داره

من خودم تا سن بالا مجرد بودم....ولی واقعا کم آوردم آخرش....مخصوصا وقتی پدرم فوت کرد هر ننه قمری دهنش رو برام باز میکرد و متلک میگفت....ایران خیلی کشور بدیه برای یه دختر تنها

من تجربه خودمو میگم....حالا شاید بعضی دخترا روحیه شون قوی تر باشه...نمیدونم...من که واقعا شکستم 

28سالمه بهترین خواستگارارو دارم وصع مالی و شغل و همه چی اوکیه ولی هرکار میکنم ب دلم نمیشینن.. نمیدونم بعضیا چجور بدون علاقه ازدواج میکنن. با یکی تو رابطه ام قراره تا ی مدت دیگه بیان خواستگاری دوسش دارم امیدوارم همه چی خوب پیش بره ولی با این حال ک دوسش دارم بازم بگم خیلیییی ذوق ازدواج داشته باشم ندارم نمیدونم چرا. شاید چون خیانت و جامعه بد شده 

تحصیلات بدرد نمیخوره 

من ک درس خوندم آخرش چیشد شغلی نبود ک برم 

برگردم ب قبل وقتمو برای درس هدر نمیدم 

نه بابا دیگه گرگ شدن چیزی نمیبرن

میگن جلسه اول که چیزی نمیارن

سلام ،من همه تاپیک را خوندم و منظور شما را دقیقا متوجه شدم.

راستش دنیا خیلی عجیب شده وبه قول جوونهای امروزی پیشرفته

منم زیاد اطرافم میبینم هم از دختر وهم از پسر که دوست دارند متاهل بشن.ولی انگار یک ترسی هم از قبول مسئولیت دارند.چون واقعا سطح رفاه بچه ها بالا رفته ،

یکی از دلایلش کم شدن جمعیت خونه هاست،بالاخره هر خانواده ای در هر سطحی حداقل ها را برای بچه ها فراهم کرده.

برای همین تا دختر وپسری ازدواج میکنند دنبال حمایت خانواده ها هستند.

قدیم تر ها چون اختلاف طبقاتی خانواده ها کمتر بود چشم وهمچشمی وجود نداشت دختر وپسر با حداقل ها میرفتند سر زندگی وبا بد وخوب هم میساختند.

الان همه سرها تو خونه های همدیگه هست که فلانی چقدر درآمد داره یخچالش چه مارکیه .متراژ خونه ش چند متره .َشغلش مهندسی هست یا دکترا

تازه برای یک سری افراد که شرایط جامعه پر از هرج ومرج شده هر روز به بهانه ازدواج دخترها با پسرها ارتباط میگیرند ومعصل زیادتر میشه چون باز مقابسه پسرها شروع میشه.

در عین حال پسر به رایگان از دختر سو استفاده میکنه وبعد دوروز که دلزده میشه میره دنبال بعدی.چون شرایط مالبش اجازه نمیده ازدواج کنه.

دختر ها هم که از تنوع بدشون نمیاد ،آشپزی هم نباید بکنند وتعهدی هم ندارند این سیستم را ادامه میدن وجامعه را به بی بند وباری می کشونند.

ازدواج سفید هم حاصل دیدگاه روشنفکرانه شونه

همه اینها چیزی جز حقه ازدواج نیست.اگر کسی می خواست به خدا توکل میکر دومثل مادرهای قدیم میرفت سر زندگی.

شما بگو از متاهلین فکر میکنید چند درصد از ازداجشون راضی هستند که جوونهای حالا دنبال رضایت بالا هستند.

همشش بازی شده،تا دولت فکری به حال روابط نا مشروع نکنه همین آش هست وهمین کاسه.