نمیدونستم اولین باره ولی خب تکرار بشه دیگه سوراخشو پیدا میکنه و این شروع مسئولیت ناپذیری و فرار از موقعیت های سخته
ضمن اینکه راستش من توی مرز های اخلاقی یک بار هم خط شکنی نمیکنم مگر اینکه چرایی برای بچه کاملا مشخص باشه
مثلا مشق بچه رو نمی نویسم چون اینطوری دارم بهش کمک میکنم که دروغ گفتن رو یاد بگیر اگر دروغ نبود پس چرا با دستخط خودم نمی نویسم ؟ این دروغه و دروغ با ارزش های من هم راستا نیست پس انجامش نمیدم تا به بچه م هم بتونم این ارزش رو منتقل کنم
ولی حالا که انجام دادی فردا بهش بگو فلانی دیشب خسته بودی و من میدونستم اگر بدون مشقت بری مدرسه ممکنه فشار و استرس تحمل کنی مشقت رو نوشتم چون احساست رو درک کردم و نمیخواستم بهت استرس وارد بشه ولی این مسأله دیگه هرگز تکرار نخواهد شد به نظرت چی کار میتونیم بکنیم که این مسأله رو بتونیم مدیریت کنیم ؟ و بعد گفتگو رو شروع کنین