ببین ما یه دستشویی تو حیاط داشتیم.چندتا توله گربه ی نااااز هم میومدن تو حیاط یکیشون رفت افتاد تو سوراخ دستشویی.
مامانم درش اورد با دستکش زنده زنده بیچاره رو کرد تو چندتا پلاستیک و همه رو گره زد برد انداخت تو زمینهای خاکی اطرافمون بیچاره رو عذاب کش کرد
هنوز هم بعد سی سال عذاب وجدان ولش نمیکنه
میدونم عزیزم من تمام این لحظات رو زندگی کردم! یبار همسایمون اومد از مدرم یه تیکه آهن بگیره پدرم از گوشه دستشویی حیاط که به نوعی انباری بود اون تیکه رو دراورد و داد به همسایه. مادرم تشنج کرد از حرص. تا مدتها نمیتونست صاف راه بره اول سرش میرفت. تو دستشویی یهو صدای وحشتناک میومد میرفتیم میدیدیم مامانم با سر زمین خورده.
نزار بچه های شما هم خاطرات بدی از بچگیشون تو ذهنشون بمونه.البالو گیلاس رو یادمه ولی تاپیک ها رو نه.
ان شاالله زود زود خوب بشی عزیزم
اسی خودت میگی از اول اینطوری نبودی
چیشد که اینطوری شدی؟
از کجا شروع شد؟
یکی تواین سایت میگفت مادرش وسواس شدیدداره.بیمارستان روان بستری شده وشوک درمانی کردن کم وبیش ازحافظه اش پاک شده
استاتر حالت چطوره ازصبح که نگاهی به تاپیک هات انداختم ،فکرم خیلی درگیربچه هات شد ،ببین عزیزم اگه ازشوک درمانی میترسی ،آدرس یه روانشناس روبهت بدم که کارش خیلی عالیه حتی آنلاین هم مشاوره میده،کسایی بودن که حالشون ازتوهم بدتربوده وپیش این دکتردرمان شدن
سلام عزیزم
اصلا خوب نیستم
مخصوصا که از ۲ دی دیگه حموم نرفتم حالم همش بده
فقط با دستمال مرطوب خودمو تمیز نیکنم ولی حالم از خودم داره بهم میخوره
منی که موهام پرپشت بود دیگه ریخته اکثرا شده اندازه یه دسته باریک
ممنون میشم اون روانشناسو معرفی کنی
سلام عزیزم.دایی من یه مدت حالش بد شده بود و به شده عصبی شده بود و ... که تا جایی که من میدونم بردن شک درمانی کردن و چند روز بستری بود.الان خداروشکر بهتره.
گلم من تاپیکاتو دنبال میکردم خیلی دوست دارم خوب بشید خیلی زیاد.منم یه مدت وسواس گرفته بودم نزدیک به یک سال اما بهتر شدم میدونم خیلی تلاش کردید ولی نشده اما بنظرم یه مدت خودتون به خودتون کمک کنید کم کم تو ذهنتون افکاری که در مورد وسواسه رو کم کنید،مثلا هی بگید من وسواس نیستم .... مطمئن باشید تاثیر داره ناامید نباشید
