سلام من بچه اخر هستم و الان ۳۳ سالم هست ما پنج تا بچه هستم دو تا خواهر دارم و دو برادر که هر دو برادرم ناراحتی اعصاب شدید دارن سال ۱۴۰۰ برادرم به من و پدر مادرم حمله کرد و فقط من موندم و پدر مادرم و جلو چشام کشت دو تا خواهرام ازدواج کردن الان برادرم بهزیستی هست اون یکی برادرم هم انتقال دادن بهزیستی گاهی کم می یارم خیلی تنهام و تنها زندگی میکنم سرکار میرم و مهندس کامیپوتر هستم ......
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
هر کس تفکرش با تو متفاوت است، دشمنت نیست. انسان دیگری است با دیدگاه دیگر، فقط همین. یه خانم با نام کاربری من برای خودش اینجا اکانت درست کرده جهت اطلاع بگم اون من نیستم و هیچ ارتباطی با من نداره فقط از نام کاربری من استفاده کرده که من از این کارش واقعا ناراحت هستم
با چاقو گاهی کم می یارم خودمم خیلی عصبی هستم من سختی زیاد کشیدم خواستم بگم سخته اما میشود در این شرایط هم موفق بود گاهی به خودم افتخار میکنم چون سعی کردم زندگی کنم
20 اسفند1400. 8 صبح روز جمعه ای که از شبش از استرس خابم نمیبرد گوشیم زنگ خورد که ای کاش نمیخورد ای کاش اون جمعه رو نمیدیدم صدای پشت گوشی که با گریه گفت بیا که بابا حالش خیلی بده. لباس مشکی پوشیدم و رفتم و پارچه سیاه روی در دیدم و پدری که دیگه نبود.اون جمعه من مردم. از اون روز هر جمعه می میرم. خدایا متنفرم از تمام جمعه هات. خدایا از چیزی که میترسیدم سرم اومد از من ک گذشت هیچکسو با عزیزانش امتحان نکن خدایا. خدایا میشه فقط یه روز پدرمو بهم برگردونی 😭خدایا دلم ازت پره ولی بازم شکرت. خدایا دومین نی نیمم گرفتی نمیدونم حکمتت چیه دلم شکسته ولی بازم شکرت 💔بابایی نی نی من ک خیلی دوست داشتی ببینیش اومد 💖 میدونم که از اون بالا واسش دعای خیر میکنی. دوست دارم🖤