2777
2789
عنوان

دیگه حوصله هیچ کسیو ندارم

1851 بازدید | 31 پست

یکساله از زایمانم میگذره، تو این یکسال خیلی سختی کشیدم، اطرافیانم هم خیلی اذیتم کردن، حس میکنم نمیتونم هیچ کدومو بشناسم ،فکر میکنم یه نفر دوستمه و یهو میبینم اصلا اینطور نیست ، از طرفی بچه داریم خیلی حوصله و صبر میخواد، بعضی وقتا از بی خوابیو خستگی به قدری عصبانی میشم که به خودم هزار تا فحش و بد و بیراه میگم، نمیدونم چی کار کنم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


شما به خاطر شرایطت حساس شدی ، وگرنه این آدما همون آدمای قبل از زایمانت هستن ، خدایی بچه داری سخته ، یه موجود با یه زبون نامفهوم و هزاران نیاز برای برآورده شدن ، واقعا احساس استیصال به آدم دست میده ، بچه تو بسپر به کسی یه روز کامل مال خودت باش ، بیشتر از یک روز فکر نکنم ممکن باشه توی این سنی که بچه ت هست .

حق نه دادنی است و نه گرفتنی ! حق خوردنی است و برای بقا مفید ...!

فامیلای خودم همش درگیر مشکلات خانوادگین، انگار تمومیم نداره ، فامیلای شوهرم هم اگه با من خوب بودن مادرشوهرم کاری کرده علیه من شدن و میترسن حتی جواب سلام به من بدن اگه هم بد بودن بدتر شدن، دلم برای بچم میسوزه، حس میکنم هیچ کسیو نداریم کنارش خوش باشیم و بعدش حرص نخوریم

فامیلای خودم همش درگیر مشکلات خانوادگین، انگار تمومیم نداره ، فامیلای شوهرم هم اگه با من خوب بودن مادرشوهرم کاری کرده علیه من شدن و میترسن حتی جواب سلام به من بدن اگه هم بد بودن بدتر شدن، دلم برای بچم میسوزه، حس میکنم هیچ کسیو نداریم کنارش خوش باشیم و بعدش حرص نخوریم

من مث توام دركت ميكنم

اهميت نده شوهر و بچه و مهم تر از همه خدا رو داري 

گوباباي بقيه

اهوراجون بچه داری واقعا سخته ، تو آینه نگاه میکنم حالم از خودم به هم میخوره، چون با مادرشوهرم زندگی میکنم همه فکر میکنن اونا بچمو نگه میدارنو من دارم خوش میگذرونم ولی اصلا و ابدا یک روزم بچمو ندادم بهشون برام نگه دارن ، چون خیلی منت میزارن

پریسا جون حس میکردم کسی نمیفهمه من چی میگم، مرسی که درکم میکنی، واقعا بعضیا رو میبینم خیلیییییییی راحت بچه بزرگ میکنن ولی برام من خیلی سخت گذشت

شوهرت کمکت نمی کنه ؟ از کسی به غیر از شوهر توقع نداشته باش ، من اصلا روشو ندارم که به کسی بگم کمکم کنه ، ولی خب خواهرام طفلکا مدام پیشنهاد میدن که بچه هامو ببرم خونه شون و استراحت کنم ولی خودم دلم نمیاد ، خواهر داری کمکت کنه ؟

حق نه دادنی است و نه گرفتنی ! حق خوردنی است و برای بقا مفید ...!

مثلا خواهرشوهرم دو تا داره هر روز خدا یا خونه ی این مادربزرگشونن یا اون یکی و خواهر شوهرم با دوستاش بیرونن ، دخترش الان 13 سالشه از اول ازدواجم یعنی 9 سال پیش تا الان هر روز خدا اینجا بود شاید یکی دو روز بره خونشون فرداش دوباره هست تا 15 روز ، ولی من شبانه روز پیش دخترم هستم، دلم نمیاد بزارمش پیش کسی ، یه بار چند ساعت پیش مادرم بود که برم خرید عید وقتی برگشتم همش روشو از من برمیگردوند 

تا وقتی بچه خوب راه بره و‌خوب حرف بزنه همین آشه و همین کاسه ، نه میتونی با خودت ببریش نه دلت میاد جایی بذاریش ، مدام فکرت پیششه ، خوش نمی گذره ، خدا رو شکر کن که یک مامان بی خیال نیستی ، بچه های خواهرشوهرت بودن مادرشونو حس میکنن اصلا ؟!؟!؟! نمیدونم ، به نظر من کارش کاملا اشتباهه 

حق نه دادنی است و نه گرفتنی ! حق خوردنی است و برای بقا مفید ...!

امروز خیر سرمون اومدیم بریم بیرون یه هوایی عوض کنیم، داشتم بیرونو به دخترم نشون میدادم، یهو شوهرم پیچید توی کوچه سر بچم خورد تو شیشه ، اینقدر گریه کرد و منم داغون بودم داغون تر شدم، اعصابم به هم ریخت

اهوراجون شوهرم بیچاره اونم درگیره هزارتا کاره، از سر کار که میاد کمک میکنه ولی همیشه خستست و چند بارم دخترمو سپردم بهش نمیتونه درست مراقبش باشه همش یه بلایی سر بچم میاد

ای جان 

حق نه دادنی است و نه گرفتنی ! حق خوردنی است و برای بقا مفید ...!
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز