مینویسم تا یادم نره
دوست ندارم کسی توهین کنه...
من خونه مادریم شهرستانه... خونه خودم تهران... چون پدرمادرم پیرو شکسته شدن و دلم خیلی بابت این قضیه ریشه گفتم عیدو مرخصی بگیرم برم بیشتر پیششون بمونم از طرفی همیشه دو سه روز اول خونمون میموندیم تا به خواهر برادرهای همسرم سر بزنیم ولی امسال زد و یکی از بستگانشون فوت شد همه فامیل روز های اول درگیر خاکسپاری و مراسم بودند... واسه همین نشد که سر بزنیم... گفتم میرم یه هفته شمال میمونم بعد بر میگردم سر میزنیم... حالا دیروز که برگشتم و شب میخواستیم بریم همسرم گفت گذاشتی گذاشتی شب قدر اومدی شب قدرم کسی میره عید دیدنی؟ گفتم اکی فردا بریم گفت نه و نق میزد ولی تهش به برادرش زنگ زد گفت اگر خونه این بیایم خلاصه رفتیم اونجا هم یه جورایی غیر مستقیم که من بفهمم به جاریم و برادرشوهرم میگفت ببخشید بد موقعی اومدیم اون بنده خداهام میگفتن نه چه اشکال داره... دیگه یه بار گفت ما امسال شب ضربت و شهادتم باید بریم عید دیدنی اینو که گفت من لبخندی زدم و گفتم بیا شروع شد اصلا خیلی اروم... بعد یهو رو به برادرش گفت من بد میگم؟ بهش گفتم دو روز زودتر بیا از خونتون که عید دیدنی های اینجا رو هم برسیم... بعد یکی اون گفت یکی من... من رو به برادرشوهرم گفتم من چندین ساله تو ساختمون با مادرتون زندگی میکنم همیشه با شماها هستم تا خانوادم... توقع داشتم کمی درک بشم بعد شوهرم گفت تو که هر دفعه بالا (خونه مادرشوهرم) میخواستی بری ناراضی بودی!! مگه تو هر دفعه نمیگی از اون ساختمون بریم؟ تو مشکل داری با اونجا بودن... من یخ شدم وقتی این حرفها رو میزد... گفتم اصلا اینطور نیست من با رفت و امد زیاد مشکل داشتم گفتم تعدیل بشه... من استقلال و دوست دارم فقط به عنوان عضوی از خانواده گفتم دوست ندارم اینجا زندگی کنم...به علاوه از محلش خوشم نمیاد... حتی همسرم اینم گفت که من میرم شهرستان زود بر میگردم چون باباش انقدر تعارفیه ادم معذب میشه... اینو گفت همینجوری گریه میکردم... دلم شکست... خیلی حرفا زدیم... من از وقتی پدرشوهرم فوت شد و با اینکه شاغلم همیشه هوای مادرشوهرمو داشتم بیشتر کارهاش با شوهرمه ولی افسوس کسی قدر ندونست...من اگر یک صدم این حرفها رو پیش خانوادم میزدم تا یه هفته قهر و حکومت نظامی و بی محلی بود... ولی دیشب اومده به حالت منت کشی میگه قهری؟ قهر نباش... شب قدر بود فقط از خدا خواستم که من بی ابرویی کشیدم اون بی ابرو نشه...