2733

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

پسرم شیطونه شرایطه سختی داشتیم افسردگی داشتم چند تربیتی شده بود اینکه بهش برچسب زدن حرفای بدی بهم زدن معلماش مامانا گاهی ...نمیدونم چرا خانوما نسبت به هم انقد بی رحم شدن چرا انقد دل میشکنن چرا به خودشون حق میدن همه چی بگن 

اینکه به خاطره همین حرفا و استرس های شدیدم افسردگیم زایمان زودرس گرفتم دخترم از بین رفت رحم داشته باشید چرا انقد خانومای ایرانی بدجنس هستن بدم اومده از اکثرشون  


درسته ولی اون احساس خلا و تنها بودن رو شاید کمرنگ کنه


من شده گفتم ولی  فرقی نداشته همیشه تو لحظات بحرانی زندگیم عجیب خودشو پر رنگ نشون داده😧😧😔

مامان 💖مهدی و لیانا💖                                                                                                                                                                                              کاربری سال 97 امو تعلیق کردند😕مامان_مهدی_جونم
یادم رفت بگم قبلشم گفت یه چیزی میخوام بگم که تا آخر عمرت بسوزی .به خاطر سهم ارثی که حقم بود ومن مطال ...

پول اون روی آدمارو نشون میده

در کرب و بلا بی طرفان بی شرفانند       تاریخ همین است یزیدی و حسینی
نداشت واقعا و مجبور بودیم برای خونه خریدن البته بابام خودش دوست داشت بده الانم میگ نمیخاد بدین ولی ن ...

شوهر نکبت من داشت و برا خرید ماشین شاسیشون ک برن میش دخترای شرکت ها پز اضافی بیان بلکه بیشتر باهاش جونم جونم کنن  بخره  از بابام پول گرفت 💔💔💔💔

الهی بگردم .واقعا سخته برای من از اینجور مسائل خیلی پیش میاد  مخصوصا تو همین عید همش توحسرت بود ...

انشاالله خدا از خزانه ی غیبش بی نیازتون کنا زندگیتون سرشار از برکت وگشایش

همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم.....
اره سرطان سینه

گریدش بالاست؟انشالله خدا شفا بده دختر دایی منم یازده ساله درگیره ولی گرید بالا نبود و خداروشکر زندگیش بدون سینه عادی میگذره

در کرب و بلا بی طرفان بی شرفانند       تاریخ همین است یزیدی و حسینی

پدر مادرم فوت شدن خواهر شوهرم بهم گفت اینجا خونه ی بابامه توام برو خونه بابات تهشم یه پوزخندی بهم زد سه ساله حرفش از ذهنم بیرون نمیره تنها کسیه که هیچ وقت نتونستم ببخشمش

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2762
2741
2687