سلام دوستان
بنده ۲۱ سالمه و ۹ ماهه که عقدم
خونه و جهیزیه امادست
شوهرم پول نداره عروسی بگیره من شرایطشو کاملا درک کردم گفتم اشکالی نداره اگه نمیتونیم عروسی بگیریم بریم مسافرت
الان چندماهه که شوهرم پشت گوش میندازه هی امروز و فردا میکنه
تا اون موقع میگفت قبل عید بریم
الان میگه ببینم چطوری میشه
امشبم بهم گفت چرا انقدر عجله داری عجلت برا چیه؟
خب من میگم همه چیزمون امادست برای چی باید صبر کنیم؟اونایی که دوران عقدشون طولانی میشه یا خونه ندارن یا جهیزیه ندارن
از طرفی پدر مادرمم سخت گیرن یه شب خونه شوهرم بخابم انقد ب جونم غر میزنن ک خدا میدونه.
همش میگن کی میرین سر خونه زندگیتون
شوهرم اصلا عین خیالشم نیست خیلی ناراحتم
بابام میگه پسری دختریو بخاد خودشو ب اب و اتیش میزنه که بیاردتش پیش خودش و تا ابد پیش خودش نگه داره
شوهرم اصلا متوجه شرایط نیست مثل اینکه خیلی بهش خوش میگذره ولی ثانیه به ثانیه من دارم عذاب میکشمم
امشبم سر این موضوع با شوهرم خیلی جدی صحبت کردم گفتم تا قبل اردیبهشت باید بریم خونه خودمون من ب اندازه کافی صبر کردم
خیلی جدی صحبت کردم اونم بش برخورد پاشد رفت.