بچها
نامزدمم از جمع گریزونه
همش دلش میخواد دوتایی بریم بیرون
پایه همه چیم هست هرچیزی ک تو ذهنت بشه از بهترین چیز تا لهترین چیز
ولی ی رفتار بدی داره ک جدیدا داره عصبیم میکنه
قبلا این رفتارو دوست داشتم اما الان نه!!!
حق داشتن رفیق رو ندارم میگ خودم رفیقتم هرماری بخوای باهم میکنیم
(من خراب ترین کارم مشروب خوردنه و قلیون کشیدن)
میگم دلم میخواد بریم تو جمع های دور همی
میگ عمراااااا با عصبانیت خب چرا
همه رفیقامم ازدواج کردن ونامزدن
یعنی هممون متاهلیم چ عب داره دور همی بگیریم باهم بگیم بخندیم
دلم میخواد با اونا بریم مسافرت بگیم بخندیم
کاملا مخالفه میگ ها بزارم پیش ی مرد غریبه بشینی ها من مردارو میشناسم. مختو میزنن و.....
بنظرتون چکنم