به قدری ساکتم حالا؛که انگاری؛درونم حکم؛ آتش بس،و حالِ چشمهایم خوب و آرام است.به قدری ساکتم انگار؛میان شهر قلبم صد هزاران مُرده دارد شعر میگوید..ببین من ساکتم، این بغض و این آشوب، از من نیست...دلم تنگ است؟ اصلا نیست کسی را دوست میدارم؟ نمیدارم رها، آرام و معمولی؛ شبیه کلّ آدمهامیان موجها چون قایقی؛ بی سرنشینم، بی سرانجامم نه فکری در سرم دارم،نه عشقی در دلم،آرامِ آرامم...- نرگس صرافیان 💓🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃💓
مثل فشنگ لباس عوض کردم آماده شدم بیستو پنج دقیقه پای سفره پیش بقیه بودم😁
تا به حال توی بیداری خوابیدید؟ این حالی بود که برای سال ها داشتم، حالا که بیدار شدم ویرانه نه ولی پوچی بزرگی در مرکز زندگیم میبینم، اما بازم این پوچی چیزی از خوشحالیم کم نمیکنه، چون بلآخره من بیدارم✨