طفلیا تو اپارتمانن ماهم همش میگیم نپر ندو بشین واقعا عصبی میشن پس چیکار کنن
و اصلااا نزنش
این کارم کردم ولی انگار ک هنوز متوجه نمیشه ، دوباره کار خودش و انجام میده ، یا مثلا وقتی میزنتم با عصبانیت بلند میشم میرم پشت سرم گریه میکنه میاد دنبالم ی جور نگام میکنه جیگرم آتیش میگیره انگار خودشم ناراحت میشه از کارش ، ولی دوباره نیم ساعت بعد تکرار میکنه ، خیلی باهاش صحبت میکنم ، آروم بهش میگم ، حتی با قصه ی جور میگم ولی تاثیر نداره ، اینکه هرچی میگم نمیفهمه بیشتر ناراحت و عصبانیم میکنه ، اصلا انگار دگ زندگی برام سیاه سفید شده ،واقعا خسته شدم دگ
پسر منم میگم نکن جیغ میزنه بعد میاد منو میزنه چند دیقه بعدش چپ و راست میاد بوسم میکنه منم میگم بوس نمیخوام چرا منو میزنی خودشو مظلوم میکنه باز بوس میکنه
دست خودشون نیست گفتم از بس محدودشون میکنیم اینام یهو قاطی میکنن الآن یکی همش بهمون بگه نکن بشین ندو جیغ نزن خب عصبی میشیم قاطی میکنیم دیگه
خب وقتی میخوای از کاری منعش کنی مستقیم نگو بهش ببین دقت کردی همش میگن نه؟چون الان میخوان هویتشونو شکل بدن.اصلا قرار نیست همش به ما بگن باشه سرشو گرم کن مثلا یه کتاب داستان بیار براش عکسهاشو نشون بده قلقلکش بده حواسشو پرت کن باور کن جواب میده حوصله بیشتری به خرج بده
آخه چیکار کنیم ، الان چند روز پیش شوهرم بردتش پارک ، اونجا بهش میگه بدو، بپر ، اونجا نمیکنه ، بعد میگه تو اون تایمی ک ما پارک بودیم کلی بچه اومدن بازی کردن رفتن ، بعد من هر چندبار بهش گفتم بریم هی داد و بیداد ک نه نریم ، یا هی میاد میزنه منو ک نریم بمونیم
یعنی فقط باید خدا کمک کنه ، دقیقا شما درست میگی ، اینکه حوصله براش بزاری خیلی خوبه ولی خب دگ چقدر ، یکمم ک باهاش بازی میکنم بعدش میگم بسه دگ راضی نمیشه یا سیر نمیشه میگه همینجوری ادامه بدیم ، ولی باید برنامه ریزی کنم ی جور ک بتونم بیشتر وقتمو باهاش بگذرونم ، شاید این جواب بده ، یعنی امیدوارم
اره جایی ک باید بپرن و بدو بدو کنن نمیکنن واقعا برای منم سواله من خونه مادرشوهرم دربسته و حیاط دار اونجا خیلی معمولی بازی میکنه اونجا شوهرم میگه اینجا راحت پاتو بکوب تو بگو اگه یه بار بکوبه اونوقت تو خونه ضعف اعصاب میگیرم از بس میگم نکوب
باز خدا خیر همسایمون بده هروقت میبینمش معذرت خواهی میکنم میگه سخت نگیر دعواش نکن بچست ماهم خودمون بچه داشتیم ولی خب من نمیتونم بیخیال باشم واقعا بنده خداها گناه نکردن که
هر روز صبح ک بیدار میشم میگم امروز خیلی آروم باهاش برخورد میکنمآروم حرف میزنم ک اونم آروم باشه ، ولی ب ظهر ک میرسه دوباره همون آش همون کاسه ، هر شبم ک میشه مثل الان پر از حسرت و عذاب وجدان و چ کنم چ کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز