اگر شما شوهرتون پزشک بود.اما توی یه شهر کوچیک که نه بازار درست حسابی داره نه امکانات تفریحی داشت دور از خانواده و فامیلتون زندگی میکردین.و تا شهرتون با ماشین بیست ساعت راه بود.و شوهرتون هم همیشه خدا شیفت باشه و صبح و شب و نصفه شب زنگ بزنن از بیمارستان و زندگیش مال خودش نباشه.و از نظر در امدی هم اهل پول جمع کردن نباشه.راه رضای خدایی کار کنه اهل مسافرت و تفریح نباشه.خودشو با کارش خفه کنه.آیا بازم حاضرید باش زندگی کنید.فقط به خاطر پزشک بودنش؟