سلام وقت همه بخیر
بچه ها من واقعا گیر کردم و نیاز به راهنمایی دارم. حالم اینجوریه
یه دل میگه این کار رو کن یه دل میگه اون کار رو کن.
من 23 سالمه ترم آخر مهندسی کامپیوترم. برای درس پروژم دارم یک سایت فروشگاهی وردپرسی میزنم. طی این کار احساس کردم که چرا کتابفروش نشم. من عاشق کتابم. مامانم کتابدار و من با کتاب بزرگ شدم. اخیرا هم یک کتابی به اسم زندگی داستانی ای جی فیکری خوندم و دیدم از درون دلم می خواد کتاب فروش شم. توی کتاب فروشیم بخوابم و کلی به مشتری ها درباره کتاب ها توضیح بدم.
اما خب از یک طرف دلم همیشه می خواست مهاجرت کنم. با برنامه نویسی می شه اما با کتابفروشی نه. چه کنم بچه ها؟! واقعا اذیتم. تضادها واقعا آزاردنده هستند. در مورد برنامه نویس هم با جاوا و اندروید آشنایی دارم. نمونه کار رو هم نشون یک متخصص دادم گفت به عنوان مبتدی کارم خیلی عالیه. خودم تنهایی نوشتم. لطفا بگین چه کار کنم.
برای کتابفروشی هم توی ذهنم اول به صورت آنلاین کار کنم. بعد پول که در اوردم برم یک مغازه بزنم.
این شخصیت منه INFP