سلام بچها من دیشب تست زدم مثبت شدم و دوبار رفتم آزمایش اونم گفت مثبت هست بنات شده260وجونم بگه بهتون نمی‌خوان اصلا الان شرایطی ندارم نمیدونم چیکارکنم بنظرتون برم دکتر بگم ودر ضمن این بچه دومم هست اگر بخام بچه اولم 5سالشه هنور دارم کم کم از زندگیم چیزی میفهمم دیگ نمیتونم بچه نگهدارم حداقل تا دوسه سالل دیگ پس ممنون میشم بگید چیکارکنم و اینکه 260یعنی چند هفته هست
دختر من ۱۸ ماهشه منم تازه فهمیدم باردارم
سن بچه اولت خوبه
چیزی که خدا داده رو پس نزن
بارداری با بتا محاسبه نمیشه
باید تاریخ آخرین پریود رو بدونی یا سونو بدی
هفته چهارم احتمالا خیلیت نیس
عزیز من سقطش نکن بخدا اهش هم زندگیتو نابود میکنه هم خودتو وجدانت هیچوقت اسوده نیست
[QUOTE=330984813]هفته چهارم احتمالا خیلیت نیس عزیز من سقطش نکن بخدا اهش هم زندگیتو نابود میکنه هم خودتو وجدانت هیچوق ...[/QUOTE بنظرت وقتی این بچه از هیچ لحاظی تکمیل نشه باید چیکارکردی سال دیگ بچم میخواد بره مهد بااین گرونی ها شهریه مهد ها خرج بچه ی دیگه خونه اجاره ای من میتونم اونموقع چیکارکنم وقتی که دیروز رفتم آزمایش دادم شوهرم ده تا. کارت عابر بانکی رو زیر رو کرده تا پول داشته باشه چی وقتی ک هنو نتونسم یک لباس بخرم برای عیدی بچم
بارداری ها و شیردهی ها متفاوت
یکی از اقوام برا دخترش شیر نداشت
دخترش لاغر بود
فرق سنی بچه ها سه سال و‌خورده ای هست
الان ماشاالله پسرش یک سالش شده تقریبا
انقد که تپل شده نمی‌تونیم بغلش کنیم خسته میشیم
مادر اینبار شیر داشت کامل
نگران نباش خدا حتما کمکت میکنه
شکر کن و به ف.ال نیک بگیرش
انشالله باهم بزرگ میشن
سه سال دیگه که میبینی به امید خدا بزرگ شده
میگی حالا تازه باید باردار میشدم و این مسیر رو میرفتم
جاریم سقط کرد بچشو می‌گفت شرایط ندارم
انقد ضربه روحی خورد که خودش رو لعنت میکرد که اینکارو کرده
سقط آنقدرها که فکر میکنی راحت نیست
چه از لحاظ روحی
چه از لحاظ جسمی خیلی ضربه میزنه
خدا داده روزیش هم میده بنظرم سقط نکن بد میبینی
چی بگم عزیزم من قضاوتت نمیتونم بکنم ولی خدا خودش وعده داده از سر فقر بچه هاتون نکشید من روزی میدم
شما درست میگی ولی یه درصد فک کن با اومدن این طفل معصوم اوضاعتون بهتر بشه
اگه باردار نبودی بهت میگفتم اوضاع گرونیه نذار بچه دار شی ولی الان دیگ دیره برا این حرف نکشش باور کن زندگیت به فنا میده این کار
برات دعا میکنم گلم هرچی صلاحته پیش بیاد
من همه حرفاتون رو قبول دارم من سر بچه اولم خیلی اذیت شدم خیلی غرغرو بود باکسی دای نمیستاد هیجا نمیرفت بچه اولم خیلی وابسته هست من موندم چیکارکنم خیلی ناراحتم خیلی ولی بخدا الان میبینم هرسال باید بفکر قراداد خونه باشم شوهرم هنوز سه سال نیم هست نتونسته مارو ببره مسافرت خودم تازه دارم یکم آرامش روحی روانی میگیرم تازه کم کن دخترم داره نیاز هاشو ب من میگ بامن حرف میزنه قبلا تحت هیچ شرایطی باهم کنار نمیمودیم باور میکنید هیچکس نمیتونست بچه من رو نگهداره تا من بتونم برای نیم ساعت مال خودم باشم چرا هیچوقت اینارو شما هم نوع های من نمیبینید چرا من درک نمیکنید خیلی خستم خیلی دیشب ب شوهرم میگم اگر تو یکم دستام میگرفتی یکم میگفتی عزیزم من خودم تاتهش باهت هستم عزیزم نگران هیچی نباش هیچوقت ناراحت نمی شدم و نگه‌ش می‌داشتم ولی وقتی میبینم اینقد بی تفاوت هستی و هیچی نمیگی نمیخوام دیگه نگهدارم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز