یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
آرزوها دست یافتنی ست فقط صبر و زمان میخواد🕛 🌙☀ 💚🍀🌱عاشق یوگا🧘♀️ مسافرت ✈️ خوانواده م👨👩👦 هستم. دوست دارم زن موفقی باشم شغل خوب با درآمد عالی داشته باشم 👩🏻💻💰💸آغوشت بهترین تراپی دنیاست 👩❤️👨 عاشق قهوه م ☕
شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
لطفا با نظرم مخالفی ریپ نزن من نظر خودمودارم 💗بختیاری اصیل 😍 پروفایلم خودمم 💞ــــــــــــــ..ـ.ـ...........ــــــــ....ــــــــ..ــــــ.....ــ...ــ..ــ....من اگر دل بدهم دل نشکستن بلدی؟ تا ابد مال تو باشم تو نرفتن بلدی؟بلدی تکیه کنم جا نزنی رد نشوی؟ من اگر شکوه کنم دست گرفتن بلدی؟بلدی دل ببری عشوه کنی نازکنی؟ غیر از اینها تو بگو ناز کشیدن بلدی؟خواستم شاعر چشمت بشوم، پرسیدی بیتی از عشق بگو شعر سرودن بلدی؟چشم تو سوژه ی نقاشی امروز دلم بنشین پلک ،نزن خوب نشستن بلدی؟دو سه خط عشق برای دل عاشق بنویسهمه دار و ندارم تو نوشتن بلدی؟