خیلی دیدم تو اطرافیان
مثلن طرف واقعن خودش هم آدم خوبیه ها هیچکدوم ادمای بدی نیستن ولی مثلن مادر شوهرا وقتی میخواد درمورد عروس و پسرش حرف بزنه اسم پسرشو میاره ولی اسم عروسه رو نمیاره و بهش میگه زنه !
یا عروسه پشت مادر شوهرش حرف میزنه
حالا اینا در ظاهرم باهم بد نیستن
ولی مشخصه وقتی پشت سر هم حرف میزنن یه دشمنی هست
میدونم خیلیا هم خوب هستن با مادرشوهر و عروسشون
ولی خب اینجور رفتارا تو عروس و مادرشوهر خیلی بیشتر تا مثلن داماد و پدرزن
چرا ؟ علتش چیه؟
ذات زن حسوده
چون مادرشوهر دخالت می‌کنه
زخم زبون میزنه
حرفاش همه تیکه و کنایس
هوم سوال منم هس
حسادت چون نمی‌خوان توجه پسر رو از دست بدن
چون حریم ها مشخص نیست و انتظارات بالاست
خودت مجردی؟
مام ظاهرا باهم خوبیم ولی اون همیشه من از رفتاراش فهمیدم ک میخواد دختراش سر تر باشن و من تو سری خورشون باشم و حمالیشونو کنم
علت واحدی نداره خیلی علت ها هست
ولی عموما این اتفاق در صورتی میوفته که پدرشوهره کم محبت باشه نسبت ب مادرشوهر، اینجور مادرا اون توجهی که باید از شوهر میگرفتن رو از پسر میخوان و دچار مشکل میشن با عروس
یا عروس فکر کنه شوهره از زیر بته ب عمل اومده باید همرو بریزه دور غیر این، و شمشیر رو از رو میبنده
چون یا عروسا ذات خرابن یا مادر شوهراااا
الان مامان من دو تا عروس داشت خیلیم مهربونی کرد بهشون یکیشون که نمیدونم چیکار کرد کلا حتی یه کاری کرده داداشم زنگ نزد روز مادر رو به مامانم تبریک بگه
اون یکیم خدا ازش نگذره طلاق گرفت از داداشم بچه ۴ ساله رو ول کرد الان ۶ ساله رفته ی بار نیومده بچشو ببینه شوهر کرده زنه
دلیلش شوهرس
مادرا عاشق پسراشونن و خب زنا هم عاشق شوهراشون
یه جور شبیه مثلث عشقیه که خب دوتا خانما هیچوقت باهم کنار نمیان مادره میگ پسر منو دزدید دیگه احترام مادر پسری حالیش نیس از اونور زنه میگه حالا پسرش زن گرفته چرا چسبیده به شوهرم و این نفرت و اختلاف میاره
جنگ قدرته . مامانا نمی‌خوان قبول کنن که پسرشون رفته ولش کنن برن بچسبند به شوهر و زندگی خودشون . عروساهم از راه نیومده میخوان فرمانده کل بشن پسرو باهمه کات کنن . کل کل بیخودیه . فقط اعصاب خوردی این وسط میمونه
