من تو یه شهر غریب عروس شدم یه جاری دارم کنارم که همش در حال نالیدن و از بدبختی همش حرف میزنه طوری که یه لحظه باهاش بشینی دیگه افسرده میشی بعد خواهرشوهر هم دارم میری خونه اشون قیافه میگیرین خودشون یجوری میگیرن انگار که کی هستن مثلا امروز رفتم خونه اشون چون بچه اش مریض بود یجوری رفتار میکرد انگار دعوا داشت حالم بهم خورد ازشون اینجا هم جایی نداره برم بگردم نه پارک درست حسابی اصلا هیچ جا نیست افسرده شدم بین این قوم عجوج و معجوج از تنهاییی آخرسر به بیابون میزنم
لطفا برای سلامتی مامان و بابام و داداشام یه صلوات بفرستین❤💋برای دوقلواهامم و پسرم هم دعا کنید😍خودم دیدم که دعای نی نی سایتا میگیره❤💋
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خودتونو سرگرم کنین اگه میتونید کلاسی که علاقه دارین ثبت نام کنید...یه مهارتی یاد بگیرین از این اموزشای انلاینی که هست و دوره های مجازی میتونید استفاده کنید
کی باورش میشه بعد از دوسال امروز رفتم خونه خواهرشوهرم خواهرزادش بهش گفت به شوخی ..گفت حالا برو دوتا استکان اضافه تر برنج خیس کن یا برو یه چیز ساده درست کن مهمونتیم امشب گفت شرمنده ..یعنی اینکه مهمون نمیخوام بعدش من که اونجا بودم اصلا بامن حرف نمیزد باخواهرش حرف میزد مثلا بگه این بعد سالی اومده خونه ام
لطفا برای سلامتی مامان و بابام و داداشام یه صلوات بفرستین❤💋برای دوقلواهامم و پسرم هم دعا کنید😍خودم دیدم که دعای نی نی سایتا میگیره❤💋