2777
2789

سلام

خواهرم یه عمل زیبایی زنونه کرده. خواهرم مطلقه هست .

ما هم به مرد های فامیل مثل بابام و عموم و همسرم گفتیم افتادگی رحم داشت  رحم ش رو کشیده بالا .

ولی خانم های فامیل میدونستن قضیه چیه.

مشکلی برای مادر و پدرم پیش اومد و قرار شد من ۲ روز برم از خواهرم نگه داری کنم . چون اصلا نمیتونست غذا درست کنه و...

روز اول رفتم همه چی اوکی بود . شب مرغ گذاشتم ، همسرمم شب اومد شام خورد .

خواهرم یه لباس ساحلی پوشیده بود . چند دقیقه قبل ازین که همسرم بیاد، استین های لباسش رو اورد زیر زیربقلش . توی پذیرایی دراز کشید زیر پتو و دست هاش بیرون . یجوری بود انگار لخته!

خلاصه شب رفتم خونه خودم و فردا صبحش دوباره اومدم خونه پدرم . همه چی اوکی بود .خواهرمم حالش خوب بود .

همسرم ساعت ۴ اومد خونه پدرم و نهار رو خورد و گفت یه چرت بزنم و دوباره برم سر کار .

منم رفتم اونور توی پذیرایی خوابیدم .

ساعت۵ بود با صدای اهنگ خیلی بلندی بیدار شدم . که خواننده هم داشت اربده میکشید ! دیدم خواهرم تو اتاقش اهنگ گذاشته! اصلا ازین اخلاق ها نداره !

یه ذره تحمل کردم ، دیدم نمیشه . رفتم در اتاق رو باز کردم دیدم خواهرم بدون شلوار و ببخشید لباس زیر خوابیده رو تخت ! پاهاش هم باز کرده قشنگ تا تهش معلوم بود !

گفتم حوصلت سر رفته؟ با صدای جیغ مانند گفت نهههههه انقدر جای بخیه هام میسوزه کلافه شدممم !!! خواهرم همیشه اروم حرف میزنه!!!!

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


خلاصه پتو اون بقل بود ورداشتم انداختم روش . یکهو جییییغ زد چرااا میندازی روووم؟؟؟ نمیگی چیزیم میشه؟؟؟

گفتم خواهر یه وقت شوهرم میاد در رو باز میکنه زشته . پتو رو انداخت اونور  و شال رو گوله کرد انداخت روش ! در واقع نمینداخت سنگین تربود .

فهمیدم خواهرم دنبال یچیزی میگرده داستان کنه ! رفتم شوهرم رو بیدار کردم یه چایی اوردم که مثلا با آبرو پاشیم بریم خونمون !

شوهرم تازه نیم خیز شده بود دیدم خواهرم با یه ساحلی تا زانوش از اتاق اومد بیرون و شروع کرد عین پنگوئن راه رفتن و آخ و اوخ کردن!

راه میرفت تو خونه و آخ و اوخ میکرد ! به شوهرم میگفت پاشو برو برام آب اناناس طبیعی بگیر . پاشو برو برام جیگر بگیر نمیبینی خون ازم رفته؟

میگفت من دیگه غلط بکنم ازین کارا کنم ، انگار زاییدم !

همه اینایی که میگم ۵ دقیقه نشد !

رفت دستشویی و اومد ، گفت وای بخیه ام پاره شده گوشتم زده بیرون ! راه میرفت و ادا در میورد ! خواهر من در بدترین حالتی که حالش بده میره توی خودش و اصلا حرف نمیزنه!

توی فریزر جوجه داشتیم گذاشتیم بیرون که سرخ کنه . بهش گفتم قضیه زنا اینه که بکش و خوشگلم کن . یهو داد زد تووو گوهههههه نخووور !!!!!

برا من غذا درست نکنننن من نمیخورمممم.

جوجه رو‌گذاشتم توی فریزر و پاشدیم رفتیم .

امروز مامانم زنگ زده میگه ابجیت از دیروز یکسره داره غر میزنه که من داشتم درد میکشیدم اینا داشتن منو مسخره میکردن!!!!


نظرتون چیه؟ به نظرتون چرا اینجوری کرد؟

توی اون ۲ روز هم من مثل سگ خونه مادرم کار کردم ! 

انقدرکار کردم که شبش اومدم خونه سرم به بالشت نرسیده خوابم برد؟

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز