راه میرفت تو خونه و آخ و اوخ میکرد ! به شوهرم میگفت پاشو برو برام آب اناناس طبیعی بگیر . پاشو برو برام جیگر بگیر نمیبینی خون ازم رفته؟
میگفت من دیگه غلط بکنم ازین کارا کنم ، انگار زاییدم !
همه اینایی که میگم ۵ دقیقه نشد !
رفت دستشویی و اومد ، گفت وای بخیه ام پاره شده گوشتم زده بیرون ! راه میرفت و ادا در میورد ! خواهر من در بدترین حالتی که حالش بده میره توی خودش و اصلا حرف نمیزنه!
توی فریزر جوجه داشتیم گذاشتیم بیرون که سرخ کنه . بهش گفتم قضیه زنا اینه که بکش و خوشگلم کن . یهو داد زد تووو گوهههههه نخووور !!!!!
برا من غذا درست نکنننن من نمیخورمممم.
جوجه روگذاشتم توی فریزر و پاشدیم رفتیم .
امروز مامانم زنگ زده میگه ابجیت از دیروز یکسره داره غر میزنه که من داشتم درد میکشیدم اینا داشتن منو مسخره میکردن!!!!