از بس جلو این شوهر بی مسئولیت باید خم و راست بشم و براش بشورم و بسابم،اونم یا با گوشیش بازی کنه یا فیلم ببینه دیگه خسته شدم که هیچ کمردردی گرفتم که نمیتونم درست راه برم خیلی درد میکنه نابودم کرده دردش
رفتم دکترم قرص داد خوب داشتم میشدم باز دیدم از این نامرد نمیشه انتظار داشت مجبور بودم دوباره بلند شم بشینم دوباره بدتر شد
مامانم میگه جمع کن بیا خونمون استراحت کن بشین ول کن اون زندگیو
منم میگم برم یانرم؟
شوهرم فقط میخوره و میخوابه و پس اندازها رو میخوره الان ۷ ماهم شده یک تیکه سیسمونی هم نخریدم
مثل چی پشیمونم بچهدار شدم
خونه مادرمم همیشه برو بیاست و اذیتم
نمیدونم چه خامی تو سرم بریزم هم این نامرد آدم بشه هم کمرم خوب بشه لااقل بتونم راه برم