2777
2789

| 0 پست

اوایل نامزدی حس میکردم همسرم از خانوادش اسیب دیده… 

وارد خانوادشون که شدم فهمیدم پدرش یه ادم بی عصاب دو قطبی ..بشدت مودی هست.. 

چند بار غیر مستقیم همسرم گفت گذشته سختی داشته پدرش اذیتشون کرد و از وقتی بزرگ شد دیگه پدرش نتونست اذیتش کنه اما خب … 

الان یه سال ازدواج کردیم 

همسرم فقط و فقط حوصله خودمو داره 

مثلا مادرش بگه شام بیا میگه کار دارم نمیتونم 

بگه برسونم جایی مجبور بشه میره 

یا مثلا اگه یک هفته ماموریت کاری باشه امکان نداره اول بره خانوادش رو ببینه باید اول پیش من باشه روز بعد اگه حوصله داشت میره دیدنشون 

خیلی نسبت به خانوادش بی مهر شده میترسم..

اگه یه روز نسبت به منم اینجوری شد چی؟؟ 

اما خب شاید چون منو مثل تکیه گاه میبینه 

همیشه درکش میکنم رابطه عالی و خوبی داریم 

اینم بگم حس میکنم افسرده شده اما با من خوبه 

نمیدونم باید چیکار کنم گیجم 

امروزم باباش ماشین نیاز بود مال من بیکار بود همسرم نداد بهش

نترس فقط سعی کن بهش محبت کنی و نشون بدی که قدر محبتش رو میدونی و قصد اسیب زدن بهش رو نداری. اینجوری ادم ها خیلی زود واکنش نشون میدن مطمئن باش با اولین اسیبی که بهش بزنی با تو هم مثل خانوادش برخورد میکنه و دیگه براش مهم نخواهی بود.

نترس فقط سعی کن بهش محبت کنی و نشون بدی که قدر محبتش رو میدونی و قصد اسیب زدن بهش رو نداری. اینجوری ...

راستش شده که دعوای سختی داشته باشیم… 

اما ثابت کرد واقعا عاشقمه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب بهتر اگه همه ی این کارهایی که گفتی نمیکنه میکرد مصیبتی میشد برات الان تاپیک میزدی که شوهرم ماشینمو به فلانی داد یا وقت و بی وقت فلان کسو میبره اینور اونور و هزارتا چیز دیگه ... پس همینجوری خوش باش 

2796
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792