2777
2789
چند ساله منتظری؟


7 سال. چند سال قبلش هم خودم نمیخواستم، بعد همه فکر میکنن اون چند سالم اقدام بودم و نشده هر چند همون 7 سال هم سخت

دعای نی نی سایتیها میگیره.دعا کنین صلاح باشه خدا خیلی زود همین امسال، بعد این همه چشم انتظاری نی نی های سالم و صالح از خودمون روزیمون کنه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چی طور باردار شدین؟ بعد چند سال؟ 

بچه اولم دکترگفت بسه اینقد انتظار کشیدی ای یو ای کن چون شوهرم واریکوسل داشت باوجودعمل بازم باردارنشدم بعداز یو آی همون باراول حامله شدم .بچه دوممو بعد ۵سال طبیعی باردارشدم 

استادتغییرباش ن قربانی تقدیر
بچه اولم دکترگفت بسه اینقد انتظار کشیدی ای یو ای کن چون شوهرم واریکوسل داشت باوجودعمل بازم باردارنشد ...



خدارا شکر. بازم خدا را شکر کارت به ای وی اف و دردسرش نیفتاده

برای بچه اول چند سال منتظر بودی؟ 

دعای نی نی سایتیها میگیره.دعا کنین صلاح باشه خدا خیلی زود همین امسال، بعد این همه چشم انتظاری نی نی های سالم و صالح از خودمون روزیمون کنه
2796
انشالله خدا بهت یه بچه سالم و صالح بده عزیزم

ممنون عزیز

دعای نی نی سایتیها میگیره.دعا کنین صلاح باشه خدا خیلی زود همین امسال، بعد این همه چشم انتظاری نی نی های سالم و صالح از خودمون روزیمون کنه
دعا میکنی براش؟ ،من امشب خیلی قلبم شکست

من بچه نداشتم یه خانومی نوه نه چندان زیبای خودش رو تو شلوغی ومهمونی پیش همه آورد پیش من وبهم گفت من که بهت گفته بودم برو دوا دکتر کن بچه دار میشی ببین ببین نوه منو .طفلی بچه قشنگ هم نبود هیچی نگفتم سرمو انداختم پایین همه اونایی که بهم حرف زدنو یه جوری میتونم ببخشم ولی این یکی کارش معرکه بود چطور ببخشم؟یکی دیگه هم بود تو عروسی منو دید پیش بقیه بلند وبا خوشحالی گفت وای این هنوز بچه دار نشد ؟ چون برای پسرش خاستگار خواهرم بود ونداده بودم لج داشت اووه بخوام بنویسم تا صبح باید بنویسم برادرم وخالم هم بهم تیکه پروندن .آخرم حامله شدم کاش یاد بگیریم تو بچه دار شدن یا نشدن بقیه دخالت نکنیم .آخرش شدم ولی یادم نمیره 

من بچه نداشتم یه خانومی نوه نه چندان زیبای خودش رو تو شلوغی ومهمونی پیش همه آورد پیش من وبهم گفت من ...

آخرش چه خوب تموم شد   خوشحال شدم برات ،اما تو این مهمونی وقتی روضه می‌خواندم این خانم خیییییلی ریز و از ته دل اشک می‌ریخت ،منکه اصلا هییییچ وقت به روی کسی نمیارم اما عمیقأ ناراحت شدم برای دل شکسته اش

نه نمیشن ،مشکل ناباروری دارن


 قبلاً میشکستم ولی عادی برخورد میکردم و میکنم دعا برام میکنن لبخند میزنم میگم هرچی خیرم باشه 

جایی که خیلی ناراحت شدم اونحا بود که هردوجاریم باردار بودن بعد پدرهمسرم سابقم سفری رفت بهشون هدیه برای بچه داد البته به منو همسر سابقم از همون هدیه دادن دمپایی بچه گانه بود تو همون روز بعد از شام مادرشوهر سابق فوری جاری رو فرستاد بره استراحت کنه حسودی نکردم اما یه لحظه از درون شکستم بهشون حق میدادما اصلا منظور خاصی نداشتن چون نوه میخواستن جاریمم بچه سقط کرده بود قبلا آخه عروس بزرگ بودم ....حتی همسر سابقم تو دادگاه بهم گفت نازاست درحالیکه خودش از بچه متنفر بود و خودم عاشق بچه این برام خیلی دردناک بود...

الانم ازدواج کردم با مردی که طعم بچه دار شدن رو چشیده و بچه ها با خودمونن دیگه اونقدر بهش فکر نمیکنم گرچه آدم بدش نمیاد یه نوزاد بیاد تو خونش 

بازم میگم هرچی خیرم باشه 

دل چو بستم به خدا حسبی الله و کفی   خدایا به همه اقدامی ها و چشم انتظارها ،فرزندانی سالم و صالح و اهل عطا کن که نور چشمشون هم توی این دنیا و هم اون دنیا باشن   
انشالله هر چی خیره براتون پیش بیاد عزیزم

ممنونم عزیز شماهم به حق این روزها ی پربرکت به آرزوی قلبیتون برسید   

دل چو بستم به خدا حسبی الله و کفی   خدایا به همه اقدامی ها و چشم انتظارها ،فرزندانی سالم و صالح و اهل عطا کن که نور چشمشون هم توی این دنیا و هم اون دنیا باشن   
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792