چرا واقعا مثلا تا قبله ازدواج مادره هیچی براش اهمیتی نداره بر میگرده میگه وای پاشو برو بیرون خونه نبینمت
برو با دوستات بگرد و خوش باش خونه زیاد افتابی نشو ، یا پسرش مریض میشه اصلا زیاد براش اهمیتی نداره
ولی همون پسرش تا ازدواج میکنه
بر میگرده میگه وای مادر مریض شدی الان برات سوپ درست میکنم
یا مثلا میگه + دارین میرین بیرون؟! واس چی میرین بیرون ؟ منم ببرین 😌
پسرم منو نمیبری خواهرتو با خودتون ببرین
شمام همین فکرو میکنید😐💔
😂😂😐
وای دقیقا گل گفتی
وای چقد حف بود😂
چون حس میکنه عروس دزده اومده پسرشوبدزده
چون این پسر نیست که مهمه زن اون پسر هست که بهش حسادت میکنن
تقصیر خود شوهره هست
مثلا بعضیا مادر و خواهرو به زن ترجیح میدن
بعضیا هم مث کوه پشت زنشون هستن 😁
مادرشوهرمن نه قبل ازدواج فکر بچش بود نه بعدش اونقدر که بیفکر وخودخواهه
اره 😂😂
کدوم مادرا اینطورن 😑
پس چرا مامان من اینقدر دوستم داره الانم🙂
والا مامان من ک ازاین حرکات نداشته و نداره اما زنداداشم و خودداداشم عجوزه ای بیش نیستن پروووو فضول بیشعور
مادرشوهرمم شاید بعضی موارد دلسوزی کنه اماتااین حد نه
حق
برا من نه،از همون اول ب پسرش می‌رسید و دوسش داشت
دیشب داشتم ب شوهرم میگفتم همینو مادر شوهرم واسه برادر شوهرم هیچی درس نمیکنه غذا صبح تا شب سر کاره ناهارم براش نمیزاره شبام با کلی سرو صدا شام یچیز میزاره گفتم حالا همین فردا زن بگیره مادر شوهرم کلی برا زنش نازو ادا میاد پسرم پسرم میکنه ک فلان غذارو برا پسرم درس کن
رقابت با عروس
