من از وقتی حامله شدم بازم حواسم به غذام هست چاق نشدم اصلا فقط شکمم و سینه هام که یه کوچولو بزرگ شده خودمم قبل از حاملگی کلا جثم ریز بود و استخون بندیم ریزه
خونه مادر شوهرم بودیم ، خانواده عموی شوهرمم بودن
من لباسم یجوری بود شکمم توش گم شده بود ، لباسم سفیدم بود مادرشوهرم که دیدم گفت اسا شبیه فرشته ها شدی تو این لباس دختر عموی شوهرم خندید گفت اره عین کسایی که تازه به سن تکلیف رسیدن شدی
دوباره برگشته میگه تو بعد زایمان چجوری میخوای وزنتو کم کنی واای
دوباره برادرشوهرم زد به مسخره بازی که بچش شبیه من میشه چون منو زیاد دیده تو این دوره
دختر عموی شوهرم گفت خدا کنه یا به باباش بره یا عموش مخصوصا قد و بالاش
منظورش اینه من کوتاهم
بوی سوختگی باس*نش تا اینجا اومد که.
دختر عموی شوهرت نمیره از حسادت 😂😂😂
حساس شدی،چیز بدی نگفته که
ولش کن از حسودیش گفته
حسوده بدبخت 🙌
اصلا محلش نده .. آدم کم عقل رو هیچکاری نمیشه کرد .. حتی نگاهشم نکن
اهمیت نده ولی کلا منم بدبختم زن پسرعموم به من تیک میندازه چاقی فلانی منه بدبختم هیچ جواب نمیدم با اینکه خودش پوست و استخونه به زن نرفته عین بچس سینه و باسن تخت درست مثل بچه ده ساله
میگفتی همین کارارو کردی رو دست مامانت مـوندی😐البته چون دعوای گفتما حقیقتا اعتقادندارن
توهم به خنده هربار خاس یه چیری بگه بگو بیا باز این حرف زد باز یه چیزی پروند یا بگو اینو ولش کنین این تو.دنیای خودشه😂
