هر کس که درباره کف بینی و خرافات و دعا نویسی صحبت میکنه با دلیل منطق باهاش مخالفت میکنم
یکی از فامیلای ما وقتی عروسی میره حتما طوری حساب میکنه که کادویی که میده هم پول غذایی که میخورن رو بده هم جوری باشه که اگه صاحب عروسی قبلا کادویی چیزی داده اونم جبران بشه
همین فامیلمون مراسمای ختم رو معمولا شرکت میکنه ولی وعده غذایی رو نمیمونه چون میدونه به صاحب عزا هم فشار مالی وارد میشه هم اون خودش حالش بده بار روانی داره
من با تلاش های ۱۵ ساله بالاخره به شوهرمو و مادرشو خواهراش فهموندم که من وظیفه ایی برا زنگ زدن به اونا ندارم
هرچند مامانش هر وقت منو میبینه چص کنشو میزنه به پریز
ومنی که عینه خیالم نیست
من به خاطر هزینه اش نگفتم بیشتر منظورم این بود وقتی مثلا من با کسی در طول سال رفت و آمد نمیکنم قطعا به خاطر اختلاف تو فرهنگ، سلیقه، رفتار و خیلی چیزهای دیگه ست و برای همیشه گذاشتمش کنار پس چه لزومی داره تو مراسم ها همدیگه رو ببینیم
تو فامیلای ما هیچکدوم ار دختراشون نمیزارن بیشتر از دیپلم بگیرن میخواستن مثلا آفتاب مهتاب ندیده باشن دختراشون
ولی الان دانشجو ام دهن همه رو هم گل گرفتم با اینکه همشون مخالف بودن ولی پدرم طوری واسش جا انداختم
دوم اینکه یه بار تو دانشگاه استادمون با یه نفر زیادی لج بود بی دلیل میخواست بندازتش بیرون بچه ها هم می‌دونستن استاده با این دختر مشکل داره کلا . دختره هم طوری جوابش داد که استا دیگه جوابش رو نداد
یا خودم همین استاد باهام افتاد سر لج از نمره امتحان کم کرد با اینکه همش رو درست زده بودم منم رفتم گزارشش دادم
