2777
2789

سلام 

من و شوهرم چند ماه پیش نزدیک عروسی دعوامون شد و همه چی بهم خورد تا پای طلاق رفتیم و برگشتیم  و الان مدتی هس که آشتی کردیم

خونمون آماده اس و حتی وسایلامونو خریدیم همه شو 

حتی لباسای عروسی و کلا همه چی از اون موقع مونده

چند ماه دیگه قراره عروسی بگیریم

درسته رابطمون خوبه اما دیگه هیچ ذوقی واسه هیچکدومشون ندارم حتی عروسیم

تمامشون برام خاطره ی تلخی ان بعد آشتی اصلا نخواستم ببینمشون هر کدومشون که میبینم حالم بد میشه

از عروسی هم دیگه خوشم نمیاد نمیدونم چیکار کنم

بگم نمیخوام و اینا هم باز میگن دیونست

و وسایلا و اینا هم نو هستن و راضی نمیشن عوض کنیم 

باز لباسارو خودم میخرم اونارو ميندازم دور

خونه هم که هنوز شوهرم راضی نمیشن از پیش خانوادش بریم

عروسی هم همینطور

من چیکار کنم با این حجم از تلخی و عذاب 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



تا قبل عروسی مشکلت از ریشه حل کن وگرنه بعد عروسی این تلخیا دوباره تکرار میشه لباس و خونه و مراسم همه ...

رابطمون خوبه الان

آخه حین خرید وسایل و آماده کردن خونه دعوامون شد بخاطر همین همشون یجوری مایه ی عذابن

مشکلت با شوهرت چی بود؟ اگه دخالت خانواده ها بگو من نزدیک خانوادت زندگی نمیکنم وگرنه دوباره بحث و دع ...

مشکل اصلی که بین خودمون بود قهر های من گیر دادنای اون و اینطور چیزا 

ولی خب خانوادش هم بعدا که فهمیدن شوهرم ناراضین پرش میکردن 

رابطمون خوبه الان آخه حین خرید وسایل و آماده کردن خونه دعوامون شد بخاطر همین همشون یجوری مایه ی عذا ...

گذشت زمان همه چیز درست میکنه تو فقط به فکر رابطتون باش نه وسیله ها.. اگه مطمعنی به ادامه زندگیت دیگه سخت نگیر. فکر و ذهنت خوب کن 

زمان بده بخودت

آخه یکی دوماه دیگه عروسیمونه از الان ناراحتم که چطور میخوام تحمل کنم آخه ما سری قبل حتی لباس عروس هم گرفته بودیم بعدش اونطور شد 

نمیتونم بیشتر بندازم عقب چون باز میترسم دعوامون بشه 

مشکل اصلی که بین خودمون بود قهر های من گیر دادنای اون و اینطور چیزا  ولی خب خانوادش هم بعدا که ...

منم دقیقا هفته قبل عروسی دعوامون شد 

پدرم بهش گفت پاشو برو بیرون از حونه من 

و من نه اون عروسی بهم خوش گذشت نه زندگیم 

سه ساله هروزمون تنش و حرف جداییه 

عروسی میبینم حالم بد میشه از همه چی دلزده شدم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز