بچه های کلاس با یه نفر لجن
دوستم با اون نفر دوسته
چون باهاش دوسته بقیه تحویلش نمیگیرن
درباره ی اون نفر همش حرف میزدن و به این نمیگفتن تا مبادا به اون نفر بگه
مامانش اومده امروز میگه چرا تو رفتی جزو اونا
من واقعا درباره ی دوستم حرف نمیزدم
من هم دوستمو دارم هم از اون نفر بدم میاد
برای همین همه در گوشی حرف میزدیم تا اون نفهمه
اونم که از این نق نقو ها
رفته به مامانش گفته
انقدر مامانش سوال پیچم کرد که مجبور شدم بهش بگم درباره ی اون نفر داریم حرف میزنیم
البته چرای در گوشی ها رو نگفتم
من حتی گریم گرفت
انقدر که اون فکر بچش بود منم که کسی پیشم نبود تنها بودم
الان به دوستام چی بگم
چی دربارم فکر میکنن