یه سال و خورده ایه باهم بودیم رابطمون لانگ بود اون روز اولی که باهم اشنا شدیم من چون اون همسایه مامانبزرگم اینا بود ترسیدم اسم واقعی مو بگم و بهش دروغ گفتم تروخدا سرزنش نکنین میدونم کارم بشدت اشتباه بوده و هرجی اومدم راستشو بگم میترسیدم از واکنشش و میترسیدم قهر کنه امروز دلمو زدم به دریا و بهش گفتم اینو بگم اول ک از حسش مطمعن بودم که دوسم داره همچنین از حس خودم نسبت ب اون وقتی بهش گفتم خیلی عصبی شد و بلاکم کرد حالم واقعا بدههه😭😭
میگفتی دو تا اسم دارم گاهی اینو صدا میزنن
این بهتره
حق داشته خیلی حس بدیه یهو بفهمی یکی اینهمه وخ بهت دروغ گفته
اگه دوست داشته باشه برمیگرده
بچست حتی دلیلشم نپرسیده
به نظرم دنبال رفتن بوده فقط بهونه نداشته
میدونم سخته ولی بیخیالش شو
اگه دوست داشته باشه میاد
ولی به نظرم این تنها دلیلش نبوده بهانش بوده وگرنه محاله پسری دختری را دوست داشته باشه سر این حرف کلا کات کنه
من ی سال و نیم همخ زندگیمو بهش دروغ گفتم
وقتی فهمید درک کرد
ولی هعی دیگ قهر 😣
به خاطر یه اسم؟
دلیلتم گفتی؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز