سلام خانوما امروز ی اتفاقی افتاد که وظیفه خودم دونستم بگم تا با ی اتفاق که تو جامعه میفته روی همه همون برچسب و نزنیم واحد کناری من ی نامادری هست که فوق العاده مهربون و خوش اخلاقه شوهرش ی دختر داره که ۱۴ سالشه و کاملا کل ساختمون در جریان کارای این دختر هستیم دیروز یکی از همسایه ها با ی پسر تو پارکینگ دیده بودش و به نامادری گفته بود نامادری هم به پدرش گفته بود چون به ما گفت من نمیتونم چیزی بگم میدونید که هرچی بگم نامادری هستم حتی اگه نصیحتش هم کنم حرفم براش سنگینه مثل اینکه امروز ظهر پدرش داشت دعواش میکرد دختره اومد تو راه پله زنگ زد به عمه هاش و مادربزرگش میگفت نامادریم میخواد منو مثل اوا بکشه بیاید داره با تهمت اذیتم میکنه به بابام میگه بکشش عمه هاش اومدن نامادری رو کتک زدن موهاش و می‌کشیدن تو راه پله کیفش و لباساش و پرت کردن بنده خدا نامادری رفت پدره هم قبل اینکه خواهراش بیان رفت الان از تو خونه صدای خنده دختره و عمه هاش میاد آهنگم گذاشتن دلم خیلی سوخت واسه نامادری خیلی زن خوبی بود
هیچکس از زندگی هیچکس خبر نداره
پوووووووف
خدا بهتر میدونه
منم یه نامادری ام که مادرهمسرم حس میکنه می‌خوام نوه اشو بکشم ولی حتی ما باهم بحث هم نمی‌کنیم
ولی اکثر نامادری هااا همون نامادری آواس
تک و توک خوبش پیدا میشه ایشالا خدا هیشکیو بی مادر نکنه و بد تر از اون نامادری نیاره
اره واقعاااا منم نامادری دارم خیلی ازش راضی ام
شانس من وخواهرام که آخرین درجه بدذات ترین ،حسودترین وبی رحم ترین زن باباپاشوگذاشت توخونمون ونابودمون کرد،اینقدرسنگدل وبدذاته وعقده ایه که خانواده خودش باهاش قطع رابطه کردن ،بامن رفت وآمدمیکنن ودائم میگن توروخدا اونوجزوماندونین ،میترسیم خداماروهم بزنه بخاطرظلم هاش 😢
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
