من و مامانم هیچکسی رو جز بابام نداریم اونم تحت تربیت مادرش از ما متنفره اینقدر مامانمو اذیت کرده که ۵۰ سالشه همه فکر میکنن ۱۰۰ سالشه ، حالا نوبت منه جونمو گرفته روح و روانمو نابود کرده ، ما رو گذاشته تو یه خونه داغون ، هر چی میگیم خونه رو عوض کن ، میبره هزاران خونه نشون میده ، رو هر کدوم یه ایراد بنی اسرائیلی میذاره که نگیره ولی مقصر هم جلوه داده نشه بگه خونه ها ایراد داشتن ،
تو ازدواجمم سنگ میندازه و خواستگارامو میپرونه ،
چیکار کنم
مادربزرگت دخالت میکنه؟
پدر منم همینه. شب و روز نذاشته برامون. خدا هیچکسی رو گیر همچین مردایی نندازه ولی خب ما ک دست خودمون نبود انتخاب کنیم کی پدرمون باشه...
آخی خیلی سخته
ببین من از رمالی خوشم نمیاد و اعتقاد هم ندارم ولی دعانویس باایمان پیدا کن و بگو دعایی ذکری چیزی بهتون یاد بده واسه فروش خونه و نرم شدن باباتون
من هیچ راهی واسه نجات خودم ندارم اینقدرم دورو و شیطان صفته که خیلی وجه خوبی از خودش نشون میده ،
با این شرایط حتی اگه ازدواجم بکنم شوهرم ببینه پدرم دشمنه و پناهی ندارم دیگه برای من ارزشی قایل میشه ؟
اگر کسی هست که واقعا خوشت اومده ازش، بهت میگم بشین کامل صحبت کن توجیهش کن.... چیزی ک گفتی احتمالش خیلی زیاده، مگر اینکه شوهرت مستقیم از بهشت باشه خواهر
اره مال منم برادر خواهر پدرناتنی همه براش خوبن من گرگم.
دو سال پیش مادره جادو آورد توخونم ریخت و سوزوند همون روز دیدم ولی از ترسم چیزی نگفتم حالا چند روز قبل بهش گفتم با مادرش چقدر بهم توهین کردن گفتن روانی هستی الی ماشاءالله هردو بی حیا تشریف دارن.انکار کردن که کردن
