2733

۲۲ / ۱۱ / ۱۴۰۰ عقدم بود  

سنتی ازدواج کردیم و همون شب همدیگرو دیدیم الانم خداروشکر عاشق همیم 

اولین بار هم که باهم رفتیم بیرون ۲۵ / ۱۱ بود 

اولین بوسشم تو آسانسور بود خیلی استرس و خجالت😑😑😑😬😬😬😬🥰🥰🥰🥰

👩‍❤️‍👨

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

سنتی ازدواج کردیم روز خواستگاری ۳۰ خرداد ۹۲ اولین دیدارمون بود جلسه دوم ۲ تیر گفت دوسم داره  ۱۶ تیر عقد کردیم 

به لحظه ای فکر می کنم🍁🍁🍁که بعد از هر بار اشک ریختن🍁🍁🍁صورتم را با دستان خودم پاک می کنم🍁🍁🍁خودم را مرتب می کنم 🍁🍁🍁و به زندگی ادامه می دهم🍁🍁🍁به گذرا بودن همان لحظه فکر می کنم 🍁🍁🍁و گذرا بودن مابقی اتفاقات زندگی 🍁🍁🍁و گذشتن عمری که از شما چه پنهان 🍁🍁🍁به فردایش هیچ اعتباری نیست🍁🍁🍁 و در همان لحظه نفسی می کشم🍁🍁🍁هر اتفاقی که نیاز به بخشش من دارد می بخشم 🍁🍁🍁و می گذارم در گذشته ام برای همیشه بماند🍁🍁🍁و ادامه لحظه های باقی را 🍁🍁🍁 نوش جان می کنم

آشناییمون اسفند ۹۳ بعد چن ماه کات

اسفند ۹۷ بهم برگشتیم و تابستون ۹۸ همو دیدیم و بعدش اومد شهرمون،همچنان پرهیجان میگذرونیم حدا میدونه تهش چی میشه

خوشا پیدا شدن در عشق...برای گم شدن در یار...❤️

14ابان97تو نزدیکا اشناشدیم 

24همودیدیم بعداون دیگ رابطمون جدی و‌جدی ترشد قراربود عید بیان درحداشنایی پدرم فوت کردن

بعدش 23دی 1400اومدن خواستگاری 

30 دی نامزدی

25بهمن عروسی💃💃


دختر باید حیاداشته باشه پرده رو پنجره اتاق منم داره😉

کراشمه اولین بار دیدمش و اینا پاییز ۱۴۰۰ بود 

ولی دوست داشتن از تیر ماه امسال دوسش دارم و فعلا هیچ غلطی نکردم🤣🤣😂😂😂البتههه خیلیا کارا کردم و اینا چون داداش دوست صمیمیه ولی اونم یه کارایی کرد که نفهمیدم اونم حسی داره یا نه که دارم کم کم بیخیالش میشم😂😂😂

لطفا لایک نکنین دوستان با احترام🙏🏻
یه دهه آشنا شدین؟ مشتاقم بدونم چجور خسته نشدین؟ کجا آشنا شدین؟

چون سنمون کم بود از اول قصدمون ازدواج نبود

خسته هم نشدیم شب و روزمون باهم گذشت 

روزای خوب و بد کنار هم بودیم تلخیاش هم شیرین بود واسه من 

اینکه کجا آشنا شدیم هم تو خونه ی خودمون آشنا شدیم البته اقوام نیستیم مهمونی گرفته بودیم شوهرمم همراهه یکی از مهمونا اومده بود 

از اولم مامانم میدونست باهم دوستیم 

چه کوچولو بودین 😍 باهم بزرگ شدین و کلی خاطره مشترک دارین 

دقیقا همین طوره 

یعنی با نگاه حرف همو میفهمیم 

انشااله که همه خوشبخت و موفق باشند 🌺♥️

شاید هم نظر نباشیم ، ولی هم وطنیم، هم جنسیم، و شاید همدرد پس همدیگر رو با احترام بدرقه کنیم.                                         
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2762
2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

دعن هموتون

anna2021mn | 6 ثانیه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز