از روز بدنیا اومدنم آشناییم کلا😂پسرخالمه
از ۱۵ سالگی دوسش داشتم ولی رو نمیکردم و درحال کلنجار بودم برای فراموش کردنش. ۱۷ سالم که شد یک شب پیام داد که میشه یه چیزی بگم؟ گفتم بگو. گفت خیلی وقته گیر چشماتم و من گفتم پدرم هفت خان رستمه. گفت تو دل بده اون با من. ۳ سال و اندی طول کشید تا پدر گرامی راضی شه البته الان ایشون پسرشون شدن و من هفت پشت غریبه حق ندارم بگم زیر چشش ابروعه! عاشق شوهرمه!
خاطره ها داشتیم. ۹ ساله همسرمه. خدایا شکرت