این سال ها خیلی خواستگار داشتم اما بخاطر جهاز کناره گیری میکردم
الآن بیست و پنج سالمه و دارم نامزدی میکنم حقوق پدرم کمه و مجبوره ماشین رو بفروشه منم دلم نمیخواد اینکارو کنه نمیدونم چه کنم
من همون دختری هستم که اینقدر افتادم زمین زخم شد پاهام و هربار زخمی میشدم مینشستم فقط به زخمام نگاه میکردم و گریه میکردم ؛ همش از مشکلات فرار میکردم احساس میکردم اگر بمونم له میشم ؛ یروز تصمیم گرفتم فقط یک بار تو زندگیم به خدا توکل کنم شب ها فقط باهاش عاشقانه حرف میزدم میگفتم خدایا دوستت دارم نه بخاطر نیازام بخاطر خودت ؛ بعد از مدتی دیدم زندگیم زیر و رو شد با چشمای خودم دیدم افسردگی که دوسال درگیرش بودم معجزه وار خوب شد ؛ دیگه کمتر پاهام از افتادن زخم میشد ؛ جنگیدن رو یاد گرفتم ؛ تصمیم گرفتم بجای فرار از مشکلات بجنگم ؛ همیشه ناراحت بودم بخاطر چیزایی که از دست میدادم اما الان خوشحالم چون اگر میبودن الان من نه خدا رو داشتم نه خودم رو ؛ از ته قلبم بابت لطف های خدا شکر میکنم سجده شکر برای خوبیات که تلخیش قلبمو آزرد اما زندگی کردن رو یادم داد و از همه مهمتر عشق تورو بهم داد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
آزادی معنی نداره،،،وقتی زندانی افکار خودتی... بعضی مواقعوقتی میگم آزادی.. مردم های جاهل: میخای لخت بیای بیرون؟ نه! میخام اختیار داشته باشم حق انتخاب، حق اظهار نظر، حقوق طبیعی خودم ک لازم نباشه از یه نر بگیرم.
من همون دختری هستم که اینقدر افتادم زمین زخم شد پاهام و هربار زخمی میشدم مینشستم فقط به زخمام نگاه میکردم و گریه میکردم ؛ همش از مشکلات فرار میکردم احساس میکردم اگر بمونم له میشم ؛ یروز تصمیم گرفتم فقط یک بار تو زندگیم به خدا توکل کنم شب ها فقط باهاش عاشقانه حرف میزدم میگفتم خدایا دوستت دارم نه بخاطر نیازام بخاطر خودت ؛ بعد از مدتی دیدم زندگیم زیر و رو شد با چشمای خودم دیدم افسردگی که دوسال درگیرش بودم معجزه وار خوب شد ؛ دیگه کمتر پاهام از افتادن زخم میشد ؛ جنگیدن رو یاد گرفتم ؛ تصمیم گرفتم بجای فرار از مشکلات بجنگم ؛ همیشه ناراحت بودم بخاطر چیزایی که از دست میدادم اما الان خوشحالم چون اگر میبودن الان من نه خدا رو داشتم نه خودم رو ؛ از ته قلبم بابت لطف های خدا شکر میکنم سجده شکر برای خوبیات که تلخیش قلبمو آزرد اما زندگی کردن رو یادم داد و از همه مهمتر عشق تورو بهم داد
لطفا برای نیت دلم یه صلوات به درگاه خداوند بفرستید و هدیه اش کنین به شهید ابراهیم هادی❤خدایا دورت بگردم اینقدر خوبی♥شکرت خدا تو زندگیم عشق پاک دارم♥♥♥♥♥وخدایـے ڪہ اسپانسر تمام آرزوهامونه: 🔗♥ماکه دل به الله بستیم الله داند و کارش💎خدایاشکرت برای سقف بالا سرمون برای تن سالمم برای نعمت هایی بهم دادی شکرت خدا جونم♥الحمدالله♥حسبی الله و نعم الوکیل♥خدایا ممنونم بابت عشقم ♥
خدا حفظش کنه...انشاالله خوشبخت بشی و خنده هات خوشی هات باعث دلگرمی بابات و مادرت بشن.
فقط 16 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
خدایا جوری دستمو بگیر و بلندم کن که همه انگشت به دهن بمونن...(عدو شود سبب خیر ، اگر خدا خواهد)🤌🫡،(۲۹بهمن خبر بارداریمو شنیدم،خدایا ممنونم ازت،تو دلیمو حفظ کن و کمکم کن صحیح و سالم بغلش بگیرم)،از دوستانی که درخواست دوستی میدن معذرت میخوام نمیتونم قبول کنم.
من همون دختری هستم که اینقدر افتادم زمین زخم شد پاهام و هربار زخمی میشدم مینشستم فقط به زخمام نگاه میکردم و گریه میکردم ؛ همش از مشکلات فرار میکردم احساس میکردم اگر بمونم له میشم ؛ یروز تصمیم گرفتم فقط یک بار تو زندگیم به خدا توکل کنم شب ها فقط باهاش عاشقانه حرف میزدم میگفتم خدایا دوستت دارم نه بخاطر نیازام بخاطر خودت ؛ بعد از مدتی دیدم زندگیم زیر و رو شد با چشمای خودم دیدم افسردگی که دوسال درگیرش بودم معجزه وار خوب شد ؛ دیگه کمتر پاهام از افتادن زخم میشد ؛ جنگیدن رو یاد گرفتم ؛ تصمیم گرفتم بجای فرار از مشکلات بجنگم ؛ همیشه ناراحت بودم بخاطر چیزایی که از دست میدادم اما الان خوشحالم چون اگر میبودن الان من نه خدا رو داشتم نه خودم رو ؛ از ته قلبم بابت لطف های خدا شکر میکنم سجده شکر برای خوبیات که تلخیش قلبمو آزرد اما زندگی کردن رو یادم داد و از همه مهمتر عشق تورو بهم داد