شما هم دیدتون نسبت به زندگی تراژدی؟

دقیقا منم همین حس رو دارم احساس میکنم زندگی داره تراژدی تر و تر و تر تر میشه 

پس چرا میگن بعد تاریکی نور 

بعد سختی اسونی !؟؟؟!!

اشباهت نکن به اونم برسی بعد یه ماه از اونم بدت میاد انگار میل رسیدن به چیزارو داریم ولی وقتی بهشون می‌رسیم عادی میشه 

به همین خاطره میگن از چیزای کوچیک زندگیتون لذت ببرید از هوای صبح صدای بارون بوی خاک و...

با آدما مهربون باشید و به فقیران اطرافتون کمک کنید مثلا گاهی غذایی درست میکنی وقتی رفتی بیرون یه ظرف یه بار مصرف ببری بدی به یکی تو خیابون شاید اینطور حالمون بهتر شه الان دیگه چون به فکر خودمونیم همش خودخواه شدیم اینطور غم نشسته تو جامعه

چون واقعیت همینه...

واقعا اینطوری فکرمیکنی؟دیگه دلم نمیخادبرم خیابون چون حسرت همه چیز رودلم مونده،چرامن نبایدطلاداشته باشم چرانبایدچیزایی که دوستدارم واداشته باشم،من اصلا اینجوری نبودم نمی‌دونم چراچندماهیه که حالم دگرگون شده تازه به عمق بدبختی خودم پی بردم یه دنیا حسرت منی که ازنظرزیبایی بی نقصم چرانبایدیه همسرپولدارداشته باشم می‌دونم الان باشی دوسال سن برای این حرفادیره ولی عمیقاغمگینم خیلی زیاد،عاشق یه مردی شدم که  کارمند دولته باحقوق پانزده تومن که الان هنوز به آخرماه نرسیده هزارتومان هم ازش نمونده باکلی صرفه جویی وقناعت من،کی قراره این حسرت ها تموم شده،یافاطمه زهراخودت به نگاهی به هممون کن

درکت میکنم 

۴ روز مونده ب عروسیم ی چشم خونه ی چشم اشک

نگران اینم ک عروسیمو کوفت کنن سره اینکه چرا زن این شدی 

چرا اینو انتخاب کردی حالا هعی بگو بابا دوسش دارمممم 

عزیزممممم الهی خوشبخت باشی 😘😘😘قطعا حرفاشون خیلی رو ادم تاثیر میذاره

دورت بگردم من جونم همچنین