کیا زندگی متاهلیشون پر از تلخی و ناکامیه ...عیب هاو ایرادهاتون رو چقدر پذیرا هستید

من از خانواده همسرم بدم میاد. متاسفانه نمیشه تغییرشون داد

من ۲۸ سالمه همسرم فامیلمونه از اول میدونستم یه ادم عصبی دور از جمع پرخاشگر هست اشتباه بزرگم این بود با این شناخت زنش شدم هشت ساله زندگی رو برام زهر کرده

من ک اصلا از لحظه عقد تا به الان از هیچ چیزی راضی نبودم. همیشه کم همیشه بدهکار همیشه ارزون ترین چیزا همیشه حسرت... اه

تمام تلاشمو میکنم همسرم خوشحال بشه، صده خودمو براش میذارم، بااینکه ازخانوادش بدم میاد ولی رفوآمد میکنم.

27سالمه 2ساله ازدواج کردیم

کسی راضی بود بیاد نشون منم بده خواهر

چرا واقعا زنش شدی

لایک داری

برای من زندگی متاهلی بدترین جاش مادرشوهر و خواهر شوهرم هستن

3ساله ازدواج کردم از روز عقد خون به دلم کردن تا این لحظه...

با همسرم مشکلی نداشتیم هیچ وقت

ولی از وقتی قرص ضد افسردگی میخورم سر همین قضیه همسرم ناراحته

ولی من با همین قرصها میتونم فراموش کنم دوتا عفریته چه بروز من آوردن

خداازشون نگذره

الان ۱۶سال میشه

تا همین چند سال قبل هیچی خوب نبود

مادرشوهرم کارهایی کرده ۱۰سال اول که اگه مادر خودم بود شاید کنار گذاشته بودمش

کل جوونی ام نابود شد ۷۰درصد دعواهای با شوهرم به خاطر مامانش بود که کلا هر عقده ای از خانواده شوهر دخترش یا خودش داشت سر من خالی می‌کرد

من به خاطر بچه هام گذشتم وگرنه زندکی ام داغون میشو

الان چند ساله شوهرم تازه فهمیده زندگیم به آرامش رسیده

ولی اگه نمیفهمید همچنان همین بود

اگه مادرشوهرم نبود زندگیم خوب بود

عنان زنذگیم دستشه هم خودم هم همسرم تحصیل کرده ایم ولی با این حال از شر این خانم و زخم زبونش راحت نیستم یه جور برخورد می‌کنه باهام انگار من هیچم آنقد کمبود داره سر من خالی میکنه مسافرت نمیتونیم بریم خانم ناراحت میشه یا باید اونم ببریم یا نریم میاد هم همش حال منو میگیره ترجیح میدم نرم پس

لباس خوب میپوشم تیکه میندازه بشدت رک و عصبیه دلمو خون کرده خدا ازش نگذره دعا کنید شرش از زندگیم کنده بشه همیشه خدا دلمو میشکنه

بابام راضی نبود مامانش اومد گفت زن بگیره درست میشه اهل زندگی میشه منم از ۱۶ سالگیم عاشق قیافه اش شدم فقط میتونم بگم با تصمیمم هم خودم هم یه بچه رو بدبخت کردم

۳۲ سالمه ۱۱ ساله متاهلم.

الان ک ب شدت ازش عصبانی ام داره همه تلخیا یادم میاد ولی بی انصاف نباشیم خیلی مرد مهربونیه ب فکر اسایش خانوادست ولی غرغر زدناش بی اعصاب بودنش بی محلی کردنش کم طاقت و بی صبر بودنش اون زبون مث نیش مارش پنهون کاری هاش اینا همه باعث شده فلوکسیتین بگیرم بخورم بلکه یذره بیخیال بشم از دستش

راضیم 27سالمہ 7سالہ متاھل ام راضیم تا حدودی ھمسرم خوبہ نہ عالی بالاخرہ ھر کسی یہ خوبی ھایی دارہ یہ بدیھایی ھیچ کس کامل نیست