امروز خاکسپاری یه بچه بودم حالم خوب نیست صفحه 6

948اقیانوس

مدیر

عضویت: 1393/12/27

تعداد پست: 6936

1394/04/27

03:01

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

948اقیانوس

مدیر استارتر

عضویت: 1393/12/27

تعداد پست: 6936

خدا هیچ پدر و مادر رو با مرگ بچش امتحان نکنه

1394/04/27

03:39

0 نفر لایک کرده اند ...

sayoo1

عضویت: 1392/04/21

تعداد پست: 38578

وای داغون شدم وقتی گفتی پدرش موقع خاکسپاری چی میگفت دلم از غصه ترکید واقعا این دنیا چیه که باید به خاطرش بعضیا اینجوری عذاب بکشن مگه الکیه بچه دوسالت بیفته بمیره همچین گریه کردم که فکر کنم شوهرم بیدار شد واقعا خدا بهش صبر بده

پیج آشپزی من

1394/04/27

04:00

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان ریحانه

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

Parisa110

عضویت: 1394/03/18

تعداد پست: 1724

فقط میتونم بگم خدا بهشون صبر بده

http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2016092722350413303 اینم خاله بازی دخملای کوچولومون [smiley]l/l_46.gif[/smiley]

1394/04/27

10:03

0 نفر لایک کرده اند ...

هناسفا1

عضویت: 1393/12/28

تعداد پست: 368

1394/04/27

10:24

1 نفر لایک کرده اند ...

هیلدا31

عضویت: 1389/11/20

تعداد پست: 1086

چرا دنیا میتونه انقدر بی رحم باشه

در شب هجران مرا پروانه ی وصلی فرست .. ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

1394/04/27

12:23

0 نفر لایک کرده اند ...

فرحانه5

عضویت: 1389/02/26

تعداد پست: 2873

1394/04/27

14:04

1 نفر لایک کرده اند ...

پری_سیما7

عضویت: 1393/03/04

تعداد پست: 2216

وای الهی من بمیرم برای دل مادرش ، از صبح که خوندم اصلا دیووونه شدم تا الان

زندگی مثل یک کلاف کامواست، از دستت که در برود می شود کلاف سردر گم، گره می خورد، می پیچد به هم ، گره گره می شود، بعد باید صبوری کنی، گره را به وقتش با حوصله وا کنی، زیاد که کلنجار بروی ، گره بزرگتر می شود، کورتر می شود، یک جایی دیگر کاری نمی شود کرد، باید سر و ته کلاف را برید، یک گره ی ظریف کوچک زد، بعد آن گره را توی بافتنی یک جوری قایم کرد، محو کرد، یک جوری که معلوم نشود، یادت باشد، گره های توی کلاف همان دلخوری های کوچک و بزرگند، همان کینه های چند ساله، باید یک جایی تمامش کرد، سر و تهش را برید، زندگی به بندی بند است به نام "حرمت " که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است

1394/04/27

15:21

0 نفر لایک کرده اند ...