تولدستیزی یا آنتینیتالیسم یا ضدیت با فرزندآوری یک دیدگاه فلسفی است که به تولید مثل بار منفی میدهد. تولد ستیزان معتقد هستند که تولید مثل و آوردن انسان جدیدی به این دنیای پر از فقر و رنج و بیماری و جنگ و کشتار کاری اشتباه است
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ولی با بیشتر از دو تا موافق نیستم تو این دنیای شلوغ و پلوغ
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
شماالان خوشحالی ازینکه تواین دنیاهستی؟؟ خییلی خوشحالی؟ برکردی به زمان بسته شدن نتفه بازم دلت میخواس ...
من بله... از نظر من وجود، اولین نعمته...
عشق به امیرالمومنین و چهارده معصوم بزرگترین دلیلم برای تحمل کردن این زندگیه.
اشتباه نکن... متعصب نیستم و با این سیاستهای فرزندآوری به شدددت مخالفم.
خودم هم خیلی سختی کشیدم. ولی اومدم دیگه... تو این دنیا...
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
بنظرت زندگی برای اون دوتا شلوغ پلوغ نمیشه؟هییی کار هییی جنگ هیی تلاش هییی تکاپو استرس بیخوابی ...
من خودم با یکی موافقم
حالا که همون یکی رو هم ندارم!
ولی دیگه گندش درومده این چند سال سه تا و چهار تا و ... زمین منابعش کفاف نمیده!
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
بنظرت زندگی برای اون دوتا شلوغ پلوغ نمیشه؟هییی کار هییی جنگ هیی تلاش هییی تکاپو استرس بیخوابی ...
میشه ولی ذات زندگیست دیگه
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
خب تورواوردناومدی دیگهچرا یکی دیگه بیاد؟ چرابیاریمش وسط این جامعه ترسناک
خدا هست...
چهارده معصوم هستند...
دعای من مادر هست... خودم هنوز مادر نشدماااا
ترس زندگی کمتر میشه
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...