2777
2789
عنوان

فوبیای بیماری و سرطان

323 بازدید | 14 پست

سلام وقت بخیر . من ی دختر ۲۶ ساله م تازه عقد کردم . از بچگی فوبیای مریضی داشتم حتی وقتی کلاس اول بودم یادمه وبا اومده بود من لب به هیچی نمیزدم و از ترس وبا مریض شدم . هنوزم همونطور . همه چیو ب بدترین بیماری ها ربط میدم . مدام سرچ میکنم . ی مدت توهم ایدز زده بودم شدید چند بار تست ایدز دادم حتی از سر توهم شوهرمم میبرم ازمایش میگیرم بعد جوری استرس میگیرم تا جوابش بیاد ک نابود میشم از ترس... یا هر مشکلی پیدا میکنم به سرطان ربط میدم ی مدت توهم توهم سرطان رحم گرفتم بعد توهم سرطان سینه حتی حتی توهم سرطان بینی هم گرفتم ! یعنی در این حد نابود . حتی از بردن اسم سرطانم میترسم ولی باز میرم سرچ کردن واقعا دگ خسته شدم . کسی اینطور بوده خوب شده باشه؟ این مرض من درمانی داره؟ روانپزشک هم رفتم ی دوره ی مدت خوب شدم  نرفتم دوباره عود کردم .این وسواس فکریو برا اطرافیانمم دارم . برا پدر مادر و خواهر .. واقعا این مردن چیه ک من انقد ازش میترسم .خوشبحال کسایی ک بیخیالن

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


حتما پیش روان پزشک برو خیلی کمک کنندس خیلی زیاد. از هیچی نترس و همش بهش فکر نکن چون جذبش می‌کنی&nbs ...

این حرف بدتر منو ب وحشت میندازه . همش فکر میکنم چیزیم نباشه انقد بهش فکر میکنم تا بیاد و بدتر نابودم میکنه

من مث روانیا میفتم دنبااش . همش تو دکترم . بی دلیل . با ۲۶ سال سن !

دور از جونت.. ولی خوب حوصله ای داری که میفتی دنبالش...

حال یک دل را اگر کردی خراب، آماده باش          اشک چشم دلشکسته، خانه ویران می کند
دور از جونت.. ولی خوب حوصله ای داری که میفتی دنبالش...

از ترسمه ‌.. یهو میگم باید بدونم چیه . خب کسایی ک اینطورن ۲ دسته ن یا از دکتر وحشت میکنن ک برن یا مث من پهن میشن تو دکتری

از ترسمه ‌.. یهو میگم باید بدونم چیه . خب کسایی ک اینطورن ۲ دسته ن یا از دکتر وحشت میکنن ک برن یا مث ...

عزیزم انشاالله که دیگه فکرای منفی نیاد تو سرت..

حال یک دل را اگر کردی خراب، آماده باش          اشک چشم دلشکسته، خانه ویران می کند
اره خیلی بده.. وسواس فکریه فکر کنم... شوهرم همش بهم میگه بیخیال باش ولی مگه میشه؟؟؟

من برا اینکه جواب ازمایش ایدزم بیاد چنان وحشت کرده بودم ک شوهرمم با من ترسید! چرا این توهمو زدم؟ چون تو ی جمعی بودیم ی نفر اونجا ایدز داشت بعد اونجا پشه داشت و منم نیش زد . گفتم تمومه گرفتم .. در حالی ک رفتم دکتر گف امکان انتقال از این طریق صفره

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز