تصمیم به طلاقه ولی میترسم پشیمون شم و طاقت نیارم

من خودم آدمی هستم که از تغییر شرایط میترسم خیلی .

همسرمم می‌دونم اذیت میکنه و دادگاه نمیاد وبچمو ازم میگیره بخاطر همین دارم می‌سوزم فعلا 

نمیدونم چه قدر سختی کشیدی.ولی زندگی مامانم بگم قیدش را میزنی.این مامان من زن پسر دختر عمه ش میشه .مامانم زمان شاه بود .از اون دخترلاتهای اون زمون .بابام مامانم را میگیره چادریش میکنه .هیچ ی براش نمیخره .غداهم کم بود.همش تو خانه چادر سر میکرد.اون قدیما همه کلی ادم باهم بودند.به مامانم خیلی سخت گذشت .قرار بود طلاقش بدهند.بابام عاشقش بود.طلاقش نداده.سرد و بی روح هم بوده .مامانم عصبی میشه .پیر هم میشه .بابام الان جوونه .ولی طرف قصیه اینه ما خوشبخت ترین خانواده داخل فامیل داریم .جرات نمیکنند از ترسم دعوا کنند .مامانم از همه مذهبی تره .اگر کسی حرفی بزنه مادرم یاد گرفته بخنده .حساسیت نشون طرف نمیده.الان بابام پولداره .مامانم گفته نصف اموالت مال منه .چشم را وا کن زن دوم در کار نیست.بزرگترین اشتباه مامانم در زندگیش این بود مدام با شوهرش دعوا داشت.با مادرشوهر زندگی میکرد حساسیت نشون میداد.اون زمان بچه بودم فقط مدام اشتیشون میدادم .نمیگذاشتم مامانم و مادرشوهرش و بابام قهر شوند.الان جرات دعوا هم ندارند.چون دعوا راه میندازم .از ترسشون اصلا نمیتووند دعوا کنند .کمی بگذار دخترت بزرگ شه .اون را طوری بزرگش کن حرف را همیشه حق بزنه.پوستت را کلفت کن.

چهارسالشه متاسفانه تا تهشو فک میکنم من تو ذهنم ‌.میگم اگه طلاق بگیرم مدرسه اش چی میشه یامثلا بزرگ شدنشو نمی‌بینم و .... 

کار خوبی نمیکنی نباید دخترتو از خودت برونی..درستش کن برگرد سر زندگیت خیلیا حسرت جای تورو دارن...تو فقط مشکل افسردگی داری با روانشناس حاذق از پسش برمیای.و اگر شوهرتم مشکل حاد داره برید پیش زوج درمانگر حتما تو شهرتون هست .کمک میکنن زندگیت بهشت بشه

منم ۷ ساله ازدواج کردم ببین قبلنا خیلی ب طلاق فکر میکردم و کلا مدام شاکی از زندگیم بودم  شوهرم مشاورم نیومد ی روز تو نینی سایت ی خانومه بهم گفت پکیجهای طحان رو گوش بده د انجام بده واقعا خیلی خوب شدیم .خیلی کمکت میکنه سیاست داشته باشی 

قبل و بعد طلاق رو بزار تو دو کفه ترازو بسنج ببین کدوم به صلاحته کفشاتو باید آهنی کنی خیلی دو راهی سختیه می‌دونم

به خدا توکل کن ایشالا معجزه میشه تو زندگیت