به خدا بعدا حسرت میخوری، روزای قشنگت به استرس گذشته.
من بارداری اولم کلا تو آزمایشگاه مستقر بودم، حدود ۵۰ بار cbc دادم. مشکل خونی دارم.
ویار و هوس که هیچی، من کاچی ماچی بعد زایمان هم ندیدم والله.
کلا بارداریم با گریه تموم شد ، اونم ۷ ماهه دنیا اومد. به خدا موقع زایمان من یه لباس زیر نداشتم، چون سینه هامم خیلی بزرگ شده بود بخاطر شیر.
با خودم گفتم دومی ، تلافی میکنم، تو ده هفته قلبش تشکیل نشد ، سقط کردم .
گفتم بعدی، ان تی خیلی بالا بود، امینو دادم و گفتن داون و سقط.
گفتم بعدی، بازم ان تی بالا، امینو دادم و بازم داون و سقط کردم.
ان شالله به حق صاحب روز جمعه، بچه ات صحیح و سالم دنیا میاد، روزای قشنگت رو با استرس الکی هدر نده